Skip to main content

جناب دکتر صدرالاشرافی

جناب دکتر صدرالاشرافی
Anonymous

جناب دکتر صدرالاشرافی
با درود به نظر می آید یا مغرضانه در خصوص شاهنامه صحبت میکنید و یا شناخت لازم نسبت به این شاهکار ادبی ندارید البته با توجه به وسعت اطلاعات شما گمان بنده بر این امر استوار است که شما بنوعی میخواهید با شاهنامه حکیم طوسی ستیز نمایید تا بنوعی بتوانید آنرا از چشم ایرانیان بیاندازید. راهی که بسیاری از چپ های کهنه اندیش ما برای مقابله با این شاهکار انتخاب نمودند اما همگی از گردونه رقابت با خاری و ذلت به کنار رفتند.

اینکه میفرمایید که اسطوره های میتواند در بازتولید استبداد نقش مهمی داشته باشد به اعتقاد من کاملا پذیرفته است اما مسئله این است که شما تنها به یکی از وجوهات این اثر اشاره میکنید. زنده یاد فرج الله میزانی (ف.م. جوانشیر) از اعضای ارشد حزب توده که توسط حکومت اسلامی اعدام گردید با توجه به مطالعات گسترده ای که در خصوص شاهنامه انجام داد کتاب "حماسه داد" را با

توجه به برداشت خود از این اثر هنری منتشر نمود. در این کتاب ایشان بدرستی نشان داد که حکیم طوسی در سرتاسر 50000 بیت شاهنامه بدنبال داد و عدل بوده و بر عکس آن چیزی که بسیاری از ملی گرایان تندرو سعی دارند که به عوام بقبولانند این کتاب در خصوص سرگذشت شاهان میباشد در هیچ کجای کتاب از شاهان ستمگر تمجید نشده است .

فریدون که با ظلم ضحاک به مبارزه بر خواست و کیخسرو که با عدل حکومت کرد و خود خواسته از پادشاهی کناره گیری نمود پادشاهان مورد علاقه فردوسی بوده این در حالیست که در هیچ کجای کتاب تعریف و تمجیدی از پادشاهان ستمگر نشده است. در کشته شدن پیران ویسه سردار افراسیاب توسط گودرز چنان مرثیه سر میدهد که انگار او یک سردار ایرانی بود. از جمشید بخاطر غرور کاذب و استبداد که فر ایزدی را از دست داد تا کیکاووس شاه دیوانه و گشتاسب قدرت طلب پدر اسفندیار هیچکدام حاکمان مورد علاقه فردوسی نبودند. او به حق دنبال انسانیت و عدالت بود که شما بناحق از او بعنوان یکی از اضلاع مثلث فاشیسم یاد میکنید.

به قطع نباید از فردوسی همان انتظاری را داشت که از جان لاک و استوارت میل و پوپر میرود که زمان و شرایط زندگی او بسیار متفاوت با این بزرگان بوده است. اگر اینان بدرستی دریافته بودند که آزادی مقدم بر عدالت اجتماعی است و محدود کردن قدرت دولت‌ چه در زمینه اقتصادی و چه اجتماعی شرط لازم برای آزادی و متعاقب آن عدالت است فردوسی آن را در شیوه حکمرانی میدید بنابر این او با توصیف اعمال کیخسرو پادشاهی آرمانی خود رهیافت نیل به عدالت را توصیف نمود. به قطع وقتی از کناره گیری کیخسرو از پادشاهی با ستایش و تمجید یاد میکند فردوسی بر این نظر بود که دوره حکومت بایستی محدود باشد گرچه معیار او برای حکومت را نبایستی با معیارهای حکومت دمکرات مدرن اشتباه گرفت.

عجیب است شما که از علاقه مردم ایران به شاهنامه بعنوان یکی از سه ضلع بازتولید استبداد و فاشیسم یاد میکنید هرگز از نژادپرستی همفکران خود و توسل آنان به اسطوره هایی من در آوردی مانند دده قورقود و اسطوره گرگ خاکستری بعنوان نماد فاشیسم نژادپرستانه دوستان خود هیچ انتقادی نمیکنید!! بر عکس اسطوره های آشیقی را در کتیبه های باستانی ایلام زیر فرسنگها خاک جویا میشوید. دم خروس شما را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را!!!

من براستی اعتقاد دارم که برای رسیدن به اهداف سیاسی نبایستی به اسطوره ها آویزان شد برای مثال از کوروش کبیر یک امام حسینی بسازیم و زیر مقبره آن سینه زنی کنیم که این خود زمینه ساز تولید فاشیسم ملی بجای فاشیسم مذهبی خواهد شد. اما بنده هیچ اشکالی نمیبینم که مردم برای قدردانی از پادشاهی که اعمالی نیک و انسانی بسیاری انجام داد بر مقبره او حضور یابند. اما عجیب اینجاست که برادران هم فکر شما اسطوره های از ایران بنام بابک خرمدین را بنام خود جعل نموده و برای رسیدن به اهداف سیاسی خود هر ساله در قلعه بابک جمع میشوند. راستی چه فرقی میان جمع شدن مردم در پاسارگاد و جمع شدن دوستان شما در قلعه بابک وجود دارد؟!!!

شما برای اثبات صداقت خویش میبایست ابتدا تناقضات فکری خویش را حل نمایید که بی آن اجناس شما غیر از عده ای انسان ساده لوح خریدار دیگری نخواهد داشت.