Skip to main content

جناب بی نام سلام؛

جناب بی نام سلام؛
بهنام چنگائی

جناب بی نام سلام؛
نوشته اید:
آیا پژاک, پ ک ک از بارزانی بهتر هستند؟ نه. سرور گرامی کومونیزم فقط روی کاغذ بهتر است در عمل میشود بلوک شرق که دیدیم. آلمان شرقی ها از بی بضاعتی به آلمان غربی فرار کردند. از حقوق آلمان غربیها هنوز هم پول برای آلمان شرقی ها کسر میکنند.

دوست گرامی! جهان ما در چنگال بهره کشانِ میلیتاریست گرفتار می باشد. این که من بگویم : پژاک یا پ ک ک از بارزانی ها بهتر است، هرگز مشکل "نوع بشر" و " آدم های زیر ستم و بهره کشی" این مناطق بربادرفته را هیچگاه حل نخواهد کرد. چاره آنها و ما در همه جای این کره ی زمین، زدودن خودکامگی ها و برتریجوئی هاست که جز با حضور و دخالت مستقیم توده های رنج و کار در زندگی جاری و سیاسی ما و آنها برکنار نخواهندرفت. در هرجائی اگر مردم آن دیار اراده ی سازمانیافته و مستقل و سرراست انتخاب و عزل را نداشته باشند، همانجا همچون ایران و کردستان و... می شود

اما اینکه: پدیده ی کمونیسم ( برابری) تنها بر روی کاغذ زیباست؛ خوب اینهم یک نگاه موجود در مقابل دیدگاه ماست که باید بردبارانه پذیرفته شود. ولی به گمان من شعور و تجربه ی تاریخی همه ی ما محصول گذشته ها و تکوین یافته در یک جامعه ی طبقاتی و برتریجوست که همینک جهان ما دچار آشوب ها، نارسارئی ها و ناسازگاری های فراوان این ساختار فرسوده و ضدبشری می باشد که بی کم و کاست در پیش چشم همه ی ماست.

در همان آلمان شرقی که شما آنرا نقد می کنید؛ نواقص زیادی وجودداشتند که نمی بایست می بودند. اما در همان آلمان که بربادرفت: بهره کشی انسان از انسان متصور نبود، هرفردی کار در خور خود را داشت؛ فقر و فساد و فحشا و افیون و ...نبود و هر کسی مسکن کافی و لازم داشت. و بچه ها در زمان کار پدر و مادر در مهدکودک ها مورد سرپرستی قرارمی گرفتند. درمان و دارو مجانی بود. اموزش و پرورش تا بالاترین مدارج دانشگاهی مجانی بود و...

حالا من از شما می پرسم!
چنانچه ما می توانستیم و یا همینک بتوانیم با نقاط ضعف و ضددمکراتیک آن سیستم ها درگیر شده و آنها را با اراده ی اجتماعی ـ طبقاتی خود به دور بریزیم؛ آیا بازهم شما مخالف چنان ساختار اصلاح شده ای خواهید بود! نظامی که برابری شکلگیری شخثیت و یکسانی حقوق انسانی را پاس می دارد؟

من به سهم خود بدنبال چنین ساختاری مردمگرا و نوعدوست هستم و دعوائی هم بر سر واژه ها ندارم. همه ی تلاش ما چپ ها و کمونیست ها تنها بر سر دگرگونی ساختار بیماری ست که بشریت کلان و میلیاردی جهان را پیوسته با بهانه های چندش برانگیز قومی،مذهبی، ناسیونالیتی، پانیستی، راسیستی و شوینیستی "ماهرانه" و در طول تاریخ بارهای بار بجان هم دیگر همدرد انداخته، و سران مذاهب و صاحبان سرمایه در آن اوج های امن شان را چنان بر کول توده های تنگدست و بی سواد و آسیب پذیر سوار کرده، که تو گوئی آنهایند که این هستی که محصول (کار کارگر) است را ساخته و ما بعنوان بردگان شان باید مطیع خواست آنها باشیم.
من هرگز با این فرهنگ سر سازش نداشته و نخواهم داشت.
تندرست باشید