Skip to main content

یک اصل در سیاست بیمار وجود

یک اصل در سیاست بیمار وجود
آتوسا نجف لوی

یک اصل در سیاست بیمار وجود دارد که البته از نظر سردمداران سودمند است:
Civil war
و به قولی اگر می خواهی حکومت کنی جنگ در میان یک ملت بیانداز تا تضعیف شوند، آنگاه حکومت کردن بر آنها سهل خواهد شد.
بدبختی بزرگ ملت ایران این است که با چشم خود می بینند که چگونه اموال و دارائیهای آنها چپاول می شود، ولی فقط به نژاد و قومیت و جنگ قومی چسبیده اند.
انقلاب میمون اسلامی اولین دستاورد بزرگ آن این بود که بدترین نوع فقر را به ایران هدیه کرد: فقر فرهنگی
اینجا مجال گفتن داستان نیست وگرنه داستانی را از دوران کودکی ام بازگو می کردم! فقط در ای حد بسنده می کنم که مادرم همیشه به من می گفت: بیاد داشته باش اگر مثل روباه بی دم شوی دیگر حرفی برای گفتن نداری. شاید ایشان این داستان را از خود یا نوشته ای قدیمی مکتوب در کتب ایرانی گفته بودند ولی هر چه بود بسیار واضح بیان می کرد که چگونه یک روباه از سر طمع به کنار

دهکده ای رفت تا مرغان را شکار کند و شامگاهان به دلیل سرما دم اش در کنار برکه پشت پرچین نزدیک به خانه ای روستائی یخ می زند و در جا کنده می شود.
از فردای آنروز همه ی روباه ها او را به باد تمسخر می گرفتند که : تو روباه بی دم هستی!
پس نشست و با خود اندیشه کرد که چگونه می توان کاری کرد که از شر تمسخر دیگران آزاد شود؟
با خود اندیشید: فردا به روباه های دیگر پیشنهاد می دهم که به نزدیک کلبه ی روستایی بیایند و به انتظار بنشینند تا مرغ های آنجا را شکار کنند و چون سگی به نگاهبانی نشسته همچو من امکان شکار نخواهد بود و چون به انتظار نشستند، بدلیل سرما دم آنها نیز یخ زده و همان دم که بخواهند از جا بلند شوند در دم ، دم آنها نیز کنده خواهد شد.
نقشه ی روباه با زیرکی انجام شد و روبه های دیگر نیز بی دم شدند.
اگر روباهی می خواست به روباه دیگر بگویند تو بی دم هستی! به یاد می آورد که خود نیز بی دم است.
این داستان کودکی را بازگو کردم تا بگویم؛ جامعه را به دردهایی گرفتار کردند که دیگر مردم نتوانند سخن به میان آورند زیرا که خود نیز همان روباهی شده اند که دم ندارد و امکان سخن گفتن نیز وجود ندارد!
حال مساله قومیت سازی و جنگ قومیت ها در ایران، دستاویز نظام حاکم است برای همان ترفند مزورانه که : جنگ داخلی یک ملت را نابود می کند.
آنها آمده اند تا فرهنگ ایران را نابود کنند و فقط بفکر چپاول و غارت هستند پس به اصل دامن زدن به جنگ قومیت های ایرانی چه ترک، کورد، عرب، بلوچ و سیستانی و لر و... دامن خواهند زد تا پایه های حکومت خود را استوارتر کنند.
مردم گرفتار فقر فرهنگی بدتر از مردم گرفتار فقر شکم هستند و بهتر می توان به آنها حکومت کرد. در این بین بسیار افراد هستند که با چپاول رژیم همه ی زندگی خود را از دست دادند و چاره ای جز سکوت و مرگ تدریجی ندارند.
آنان که با رژیم همکاری می کنند و به این فقر فرهنگی دامن می زنند جیب های خود را پر می کنند و مردم بیگناه ایران علی می شوند که باید از گرسنگی سنگ به شکم خود ببندد.
این درسی بود که به کودکان ما در مدارس آموختند که باید همچون علی باشید ولی نمی دانم چرا علی های حاکم خود شکم فربه دارند؟
در عجبم از این همه پارادوکس فاحش!!!