Skip to main content

با درود فراوان و تشکر از

با درود فراوان و تشکر از
Anonymous

با درود فراوان و تشکر از مقاله ارزشمند جنابعالی باید عرض کنم شما به نکات جالبی اشاره فرمودید که در خور تامل و تفکر است. همانطور که تاریخ نگاران (شما بگویید تاریخ نگاران فارس) مینویسند قبل از صفویان تنها سه شهر ایران شیعه بوده و به خلفای راشدین بغیر از علی تف و لعن میکردند. این سه شهر کاشان و قم و سبزوار بودند و بقیه مردم ایران یا سنی بودند یا به اقلیت های دینی تعلق داشتند.
از مقاله شما باید نتیجه گیری نمود که فارسهای ساکن در این سه شهر بایستی در روی کار آمدن صفویان نقش بسزایی داشته و شاه اسماعیل که سنی بود را وادار کردند با هم نژادهای خود در عثمانی نبرد کنند. به عبارتی هیچگونه دشمنی بین شاه اسماعیل و سلطان سلیم عثمانی وجود نداشته و این فارسها بودند که بین او و برادرش نفاق ایجاد کردند. این ترکان آناتولی نبودند که با نام قزلباش در مقابل ترکان عثمانی و ترکان ازبک جانفشانی کردند

کردند بلکه این فارسها با لباس ترکی بودند که در این نبردها برادران ترک عثمانی و ترک ازبک ما را به قتل رساندند. البته بنظر نمی آید نفوذ فارسها تدریجی بوده بلکه از همان بدو حکومت شاه اسماعیل آنها در امور پادشاهان ترک صفوی دخالت نموده و آن را به انحراف بردند!!!

دو دیگر اینکه باید گفت این شاه اسماعیل نبود که پوست متجاوز شرقی به خاک ایران یعنی شیبک خان ازبک ترکتبار را از تنش جدا نمود و به منظور اهانت برای سلطان سلیم عثمانی ارسال نمود بلکه این فارسهای فاشیست بودند که باعث قتل این فرزند ترکهای جهان شدند.

شیعه دوازده امامی که اساس آن دشمنی با مخالفان و دشمنان علی و فرزندان و اهل بیت او میباشد توسط شاه اسماعیل رسمیت پیدا نکرد بلکه این فارسها بودند که شیعه گری از نوع شعوبیگری را به زور بر همه مردم تحمیل کردند.

نتیجه سوم اینکه این شاه اسماعیل نبود که نام پسرانش را به تاسی از شاهنامه فردوسی سام میرزا، بهرام میرزا و تهماسپ میرزا (شاه تهماسب) گذاشت و ایشان نبود که داستان بی‌بی شهربانو دختر یزدگرد و خون ساسانی روان در رگ‌های شاهان ترک‌زبان صفوی را برای مشروعیت بخشیدن به شاهنشاهی خود بر ایران جعل نمود بلکه این فارسها بودند که با تحمیل شاهنامه و جعلیات ایران باستان باعث انحراف در اولین سلسله آذربایجان شدند.

نتیجه چهارم که از فرمایشات گرانسنگ شما میتوان گرفت این است که شاهان ترکزبان صفوی نبودند که مدام در حال نبرد با ترکهای عثمانی و ترکهای ازبک بوده و برای حفظ و گسترش قلمرو ایران مرزهای زبان ترکی را با جنگ با همزبانان و هم تباران خود در نوردیدند بلکه فارسهای فاشیست این اخبار را جعل کردند.

پنجم اینکه ترکها همیشه از زبان فارسی متنفر بودند حال چطور میشود که شاهنامه تهماسبی توسط شاه اسماعیل (سپس شاه تهماسب) که ترکزبان بودند سفارش داده شده و سپس ممهور با نام شاه تهماسب گردیده باشد؟ یعنی این هم از جعلیات فارسها است.

ششم اینکه از آنجایی که شیعه ترکهای آذربایجان که از نوع علوی است و چون با شیعه شعوبی فارسها که اساس را بر دشمنی با خلفای راشدین (غیر از علی) گذاشته است فرق دارد در مساجد آستارا و اردبیل و خلخال و تبریز و ارومیه و مرند و سلماس به همراه روضه و سوگواری برای علی و زهرا و امامان شیعه! مراسم سوگواری و سینه زنی برای عمر و عثمان و ابوبکر انجام شده و بر قاتلین عمر (ابولولوی فارس شعوبی) و قاتلین عثمان تف لعن میفرستند. شیعه گری ما ترکها بجای دشمنی با خلفای راشدین دوستی با عمر و عثمان و ابوبکر را در پیش گرفته است.

هفتم اینکه از اسطوره پردازی فارسها و سرگردانى ملت فارس بين پاسارگاد و كربلا گفتید. در خصوص سفر به کربلا میتوان نتیجه گیری کرد مردم ترک آذربایجان اصلا در راهپیمایی اربعین که توسط فارسها انجام شد شرکت نداشته و صدها هزار نفری که از اردبیل و زنجان و تبریز و ارومیه و.... به کربلا رفتند هیچکدام ترک نبوده و این تنها تبلیغات فارسها میباشد. در مورد تجمع مردم فارس در پاسارگاد هم باید گفت این اسطوره پردازی است اما تجمع مردم ترک آذربایجان بخاطر آنا تومریس (که توسط شما پیشنهاد گردید) و تجمع در قلعه بابک و آویختن به بوزقورد و دده قورقود هیچکدام اسطوره پردازی نیست.

به هر روی برای شما آرزوی سلامتی و توفیق در امور را از خداوند بزرگ طلب مینمایم.

الله شفا ورسین. قئش چئخار اوزو قارالئق کوموره قالا