Skip to main content

با درود

با درود
Anonymous

با درود
من کاری ندارم که حضرت علی به همراه زبیربن عوام بیش از 700 نفر یهودی اسیر را سر برید و در دوران زمامداری خود موجب مرگ بیش از 100000 انسان شد و یا اینکه اگر تمام علم این ائمه دین از 1400 سال پیش تا بحال را جمع کنیم یک حشره کش ددت نمیشود که با آن بتوان ریش آخوندها را با آن از حشرات موذی پاک نمود و.... که همه این موارد باید مورد نقد و بررسی بیطرفانه و علمی قرار گیرد. اصولا نقد یکی از میوه های مدرنیته است که در بسیاری از بخشهای زندگی امروزی بشر به وفور دیده میشود که بی آن روند زندگی بشر به انحراف خواهد رفت. در سیاست و علم و تکنولوژی و سینما و دین و روزنامه نگاری... نقد بخشی جدا نشدنی از توسعه و تحول جوامع آزاد میباشد. نقد به همراه توسعه علم و تکنولوژی توانست مذهب که بشر را برای بیش از 2000 سال در زندان خود حبس نموده و از کاروان پیشرفت و تکنولوژی دور کرد

را بتدریج از مسیر خود خارج و به گوشه ای براند. اما آیا هر نوشته ای را میتوان نقد قلمداد نمود؟ نقد در تعریف امروزین به مفهوم جدا کردن سره از ناسره به همراه داوری و قضاوت دوجانبه و منصفانه با ارائه اطلاعات صحیح در مورد یک گزاره‌ است. به عبارتی وقتی نقد از قضاوت دو جانبه خارج شد و رنگ و بوی جانبدارانه بخود بگیرد دیگر نقد نمیباشد و باید برای آن اسمی دیگر اختراع نمود.

این دومین مقاله ای است که از جناب پورشجری در این سایت به رویت اینجانب رسید. گویا استفاده از الفاظ تند و گاها اهانت آمیز از خصوصیات این نویسنده محترم است که به هیچ روی نمیتوان آن یک نقد سالم قلمداد نمود. وقتی یک تاریخنگار در طرح مسئله ای تاریخی جانب بیطرفی را رها کرده و سعی در القاء نظر خود بر خواننده را داشته باشد در اصل ناخواسته ارزش روایتهای تاریخی خود را زیر سئوال میبرد در اینجا نیز نویسنده با اهانت و فحش به امام هشتم شیعیان نوشته خود را نزد خوانندگان از ارزش تهی مینماید. این متن بیشتر از اینکه کمکی به روشنگری مذهبی نماید به گمان بنده تاثیری بر عکس خواهد داشت.
همانطور که گفتم ارائه فکت یکی از ملزومات نقد صحیح میباشد در حالیکه ایشان برای نوشته های خود هیچگونه رفرنسی ارائه نداده و صرفا به ادعاهای موهن بسنده میکنند. در جایی برای مثال اشاره میفرمایند یکی از زنان اسید در آفتابه امام رضا ریخته و خواستند همان بلایی را سر امام بیاورند که زن آخوند حسینی بر سرش آورد.
آخر این چه اراجیفی است که ایشان بدروغ مینویسند؟ اسید سولفوریک به گمانم توسط زکریای رازی دانشمند بزرگ ایرانی و اسید نیتریک در قرون وسطی توسط اروپایی ها کشف گردید که این دو چندین قرن بعد از فوت امام رضا میباشد. حتی اگر قبول کنیم اسید کلریدریک توسط جابربن حیان کشف شده و اگر آفتابه های آنزمان نیز از فلزاتی مانند مس ساخته شده باشند باید گفت ادعای استفاده از اسید توسط همسر امام یک دروغ من در آوردی توسط ایشان میباشد چون فلزاتی مانند مس نمیتوانند در مقابل اسیدهای قوی مقاومت کنند.(سه اسید بالا را در ظروف شیشه ای یا پلاستیکی نگه داری میکنند البته پلاستیک و آفتابه پلاستیکی محصول تکنولوژی پلیمر کشف شده در قرن 19 میباشد و به قطع زمان امام رضا آفتابه پلاستیکی وجود نداشت!!!)

برای بنده که هیچگونه اعتقاد مذهبی نداشته و به لحاظ فکری اگنوستیک هستم خواندن متن بالا بسیار تهوع آور بوده و گمان میکنم اینگونه نوشته نمیتواند کمکی به روشنگری مذهبی نماید. از مدیریت محترم سایت که مسئول انتشار این مطلب است درخواست داشته در انتشار اینگونه مطالب سخیف و بی محتوی دقت بیشتری را مبذول فرمایند.

با سپاس