Skip to main content

من با فرودگاه ها کاری ندارم،

من با فرودگاه ها کاری ندارم،
تبریزی

من با فرودگاه ها کاری ندارم، حتی اگر در درون یک کشور دو شهر در دویست کیلومتری هم باشند و یکی از شهروندان این کشور بخواهد با هواپیما از یکی از این شهرها به شهر دیگر برود با کنترل های سفت و سختی روبرو خواهد شد، برای چه؟ برای پیشگیری از آدمکشی و آدم ربائی و هواپیماربائی و بمب گذاری در هواپیما و ..... روشن است که اگر کسی هم در کانادا بخواهد سوار هواپیما شده و به آمریکا برود با همان کنترل ها روبرو خواهد شد! اما اگر کسی مرز زمینی میان آمریکا و کانادا را در شمال آمریکا و جنوب کانادا دیده باشد خواهد دید که این مرز تنها بر روی کاغذ و نقشه های جغرافیائی دیده می شود و مرز میان آمریکا و کانادا از میان رفته است! هزاران راه آسفالت و راه خاکی را می توان میان آمریکا و کانادا یافت که هیچ کنترلی بر روی آنها نیست و هر کس به سادگی می تواند با ماشین و یا پیاده از این راه ها به آمریکا یا کانادا .....

..... برود، زبان کاربردی مردم آمریکا و مردم کانادا هم انگلیسی است و اگر یک آمریکائی از این راه ها بگذرد و به کانادا برود کانادائی ها نخواهند فهمید که او آمریکائی است و اگر یک کانادائی به آمریکا برود آمریکائی ها نخواهند فهمید که او کانادائی است! در مرز میان آمریکا و کانادا برج های نگهبانی و سیم های خاردار و زمین های مین گذاری شده و توپ و تانک و زره پوش و تیربار و سربازان تفنگ به دست و سگ های ردیاب و گشت های مرزبانی و ..... دیده نمی شوند و اگر کسی دچار خودفریبی نباشد باید بپذیرد که از آمریکا و کانادا با مساحت کمابیش بیست میلیون کیلومتر مربع یک کشور یکتا ساخته شده است و این برابر است با رفتن به سوی تک میهنی! (اینترناسیونالیسم)

به اروپا نگاه کنید، فرانسه و آلمان صدها سال با یکدیگر جنگیدند و صدها میلیون کشته و زخمی و آواره فراورده این جنگ ها بود، آیا اکنون مرز میان فرانسه و آلمان به جز کاغذ در جای دیگری دیده می شود یا نه؟ پول آلمان و فرانسه هم که یکی شده است (یورو) و مارک و فرانک هم که از میان رفته اند! کجا هستند برج های نگهبانی و سیم های خاردار و زمین های مین گذاری شده و ..... میان مرز آلمان و فرانسه؟ آیا میان مرز آلمان و فرانسه چیزهائی مانند خط ماژینو و خط زیگفرید دیده می شوند؟ اگر دیده می شوند کو خط ماژینو؟ کو خط زیگفرید؟ مرز میان ایتالیا و سوئیس کجاست؟ مرز میان هلند و بلژیک کجاست؟ مرز میان سوئد و نروژ کجاست؟ کو ناپلئون بناپارت شوونیست؟ کو کایزر ویلهلم پان ژرمن؟ کو بنیتو موسولینی فاشیست؟ کو آدولف هیتلر نازی؟ اگر کسی دچار خودفریبی نباشد باید بپذیرد که اروپا با ناسیونالیسم و نژادپرستی گردانده نمی شود و از سرتاسر اروپا یک کشور ساخته شده است، کشوری به نام اروپا ! و این برابر است با رفتن به سوی تک میهنی! (اینترناسیونالیسم)

بپردازیم به آمار کشورها، پیش از جنگ جهانی یکم کمابیش پنجاه کشور در جهان یافت می شدند اما اکنون شماره این کشورها به بیش از سه برابر رسیده است، برخی از ناسیونالیست های ایرانی که نخستین هنرشان دیوارکشی به گرداگرد خودشان و دیگرانی است که آنها را از نژاد خودی و زبان خودی نمی دانند با نشان دادن چنین آماری بالا و پائین پریده و می گویند پس ما هم مانند آنها !!! اما همچنان که گفته شد مرز میان بسیاری از کشورها تنها در روی کاغذ دیده می شود نه در روی زمین! و ما اگر شعر و شعارها و آمارتراشی های ناسیونالیست ها را دور بریزیم آن چه که خواهیم دید سر تا پا با آن چه که این گروه از ناسیونالیست ها در پان نامه هایشان می گویند و می نویسند ناهمسان است! برای نمونه لهستان و چکسلواکی پس از جنگ جهانی یکم از آلمان جدا شدند اما هم اکنون مرز میان لهستان و چکسلواکی و کشورهای دیگر تنها در روی کاغذ دیده می شود و چنین مرزهائی از میان رفته اند!

در فرجام تاریخ حتی مرزهای کمرنگ کنونی نیز که روز به روز هم کمرنگ تر می شوند از میان خواهند رفت و در سرتاسر جهان یک کشور بر جای خواهد ماند، کشوری به نام کره زمین! و این برابر است با رسیدن به تک میهنی! (اینترناسیونالیسم) و در فرجام تاریخ گذشته از آن که ناسیونالیسم و مرزهای ناسیونالیستی میان انسان ها از میان خواهند رفت رسیدن کشور یگانه ای به نام کره زمین به کمونیسم جهانی بی چون و چراست، کمونیسم چیست؟ پاسخ: بهره برداری مشترک و برابر مردم یک سرزمین از دارائی های آن سرزمین کمونیسم است!