Skip to main content

جناب لوایی گرامی

جناب لوایی گرامی
کانال سیزده

جناب لوایی گرامی
داستانی که گفتی بقول بعضی ها پیشمیش تویوغون گولمه یی گلیر. آخر جان برادر! ریز علی بخاطر این محبوب قلبها شد که برایش انسان فارس و ترک و بلوچ فرقی نداشت نه همچون شما "سخنى با برازندگى هاى آزربايجانِ جان" بنویسد و در آن تاکید کند که "بنابراين حتى كم شدن يك تار مو از سر فرزندانمان بايد نگرانمان كند" اما از کنار کشته شده ها و بی خانمانهای زلزله کرمانشاه با بی توجهی یا لودگی رد شود چون آنها بقول شما ترک نیستند و مصائب انسان غیر ترک به شما ربطی ندارد.

شما نوشتید " قطاری از تهران به سمت كوهى كه ريزش كرده بود در حركت بود" که انگار همه کسانی که در قطار بودند تهرانی فارس بوده که یک شخص آزربایجانی (ریزعلی) آنها را نجات داد اما فرزندش دیگر نمیتواند تهرانی ها را نجات دهد چون!!! ... اصلا چه نیازی بود نام "تهران" را ذکر کنید؟ میتوانستید بجای تهران زنجان که اتفاقا مسیر قطار از

آنجا نیز میگذشت را بیاورید. به اعتقاد بنده شما تعمدا نام تهران را آوردید که گناه بیچارگی ریزعلی و فرزندش را به فارسها منتسب نمایید.

از آنجاییکه درصد بالایی از ساکنین تهران و کرج ترکهای آزربایجان هستند حتما در آن قطار تعداد زیادی ترک هستند پس باید فکری بحالشان کرد! چون به قول شما "حتى كم شدن يك تار مو از سر فرزندانمان بايد نگرانمان كند". پسر دهقان فداكار نه چوبدستيئى داشت نه فانوسى و نه حتى پيراهنى! پس چکار باید کرد؟ چه کسی در آن سرما باید پیراهن خود را آتش بزند تا فرزندان آزربایجان را نجات دهد؟

نه برادر! درد ریزعلی و فرزندش درد همه ملت ایران است و مختص یک قوم خاص نیست که شما ننه من غریبم در میاورید. اگر فرزند ریزعلی خصوصیات انسانی پدرش را به ارث برده و شانس آورد که اخلاقیات پان ترکی در او نفوذ نکرده باشد باز هم برای مردم جدای از نژاد و دین و قومیت فداکاری خواهد کرد.