Skip to main content

جوابیه ای به دوست بزرگوار و

جوابیه ای به دوست بزرگوار و
دكتر عبدالستار دوشوكي

جوابیه ای به دوست بزرگوار و ارجمند جناب آقای حسن اعتمادی گرامی
(بخش اول)
جناب آقای اعتمادی عزیز و گرامی (چون بنده در طی این سالها همیشه در مورد جنابعالی این واژه ها را بکار برده ام و خواهم برد) و همیشه مورد لطف و عنایت و محبت و تعریف های شما قرار گرفته ام. هنوز هم برای جنابعالی احترام و جایگاه بسیار گرانقدری را قائلم

در مورد به اصطلاح اتهامات مشمئز کننده سخت در عجبم. چون آقای نوری علا خودشان واژه تجزیه طلبی را بر علیه فعالان بلوچ و کرد و عرب و غیره بکار برده اند و این لحن کلام همیشگی امید دانا و مسئولین جمهوری اسلامی نیز است. بنده فقط و فقط به این شباهت کلامی نسبت به اقوام و ملیت های ایرانی اشاره گزرایی داشتم.

حال اگر جنابعالی اشاره به این حقیقت تلخ و عیان را "مشمئز کننده" قلمداد می کنید؛ پس حال مرا تجسم کنید (در مورد بقیه شرکت کنندگان کنگره کلن نمی دانم

آنها خودشان باید جواب بدهند) که مرا و دیگران را برای مدت دو روز به کنگره کلن دعوت کرده بودید تا بنشینیم و بحث کنیم که چه کار باید کرد. همه ما با صداقت و سادگی و با کلی هزینه مالی و وقت گرانبها شرکت کرده بودیم تا از طریق بحث و جدل به یک نتیجه مشترک و جمعی برسیم. غافل از اینکه فرجام و نتیجه نهایی کنفرانس قبلا (بدون آگاهی شرکت کنندگان) در پشت درهای بسته گرفته شده بود که همانا تشکیل مهستان باشد؛ و ما ساده دل و بی خبر و خوش باور فکر می کردیم که همه چیز شفاف و دمکراتیک خواهد بود. حتی هفته ها قبل از کنفرانس (بر طبق اسناد و ویدئوی های موجود در سایت کنگره) بسیاری از شرکت کنندگان به بحث و تبادل نظر و ارائه پیشنهاد و تئوری و غیره مشغول بودند. در تمام آن مباحث اثری یا خبری از مهستان نبود. اما تصمیم تشکیل مهستان از قبل و بصورت مخفیانه توسط عده بسیار محدودی گرفته شده بود تا فقط در لحظه آخر اعلام شود.

شاید به اکثریت قاطع شرکت کنندگان و "پامنبری ها" بر نخورد. اما به من که صادقانه و با دلی پاک آمده بودم (و مهم تر از آن برای خودم احترام قائلم) تا از طریق بحث دمکراتیک و شفاف به یک نتیجه برسیم، سخت برخورد. حتی آخوند جماعت هم با عوام "پامنبری" ساده لوح اینگونه قیم مآبانه برخورد نمی کند که برگزارکنندگان کنگره کلن با آن جمع محترم و از جمله با خود من کردند. همانطور که نوشته بودم بقیه شاید برایشان مهم نبود و اعتراضی نکردند. بسیاری از همان پا منبری ها دوان دوان به اطاق زوم آمدند. آخوندها ضرب المثلی دارند که می گوید " خاطبو، یا تُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَي‌ قَدْرِ عُقُولِهِمْ.

اما برای من، عزت نفس، وقت و احترام متقابل خیلی مهم و با ارزش و خدشه ناپذیر است. این تصمیم گیری پشت پرده و از قبل نتیجه گیری شده برای من مشمئز کننده بود. یا وگرنه بنده قبل از آمدن به کلن از طریق اسکایپ با جنابعالی و نوری علا صادقانه صحبت کردم و پرسیدم که برنامه چیست. اصلا حرفی یا ذکری از مهستان به میان نیامد.

یا شخص جنابعالی می دانستید که برنامه پشت پرده چیست و به من نگفتید (که در این صورت این رسم دوستی و صداقت نبود، و الان هم از آزرده شدن من نباید تعجب بکنید). یا اینکه خود شما هم بی خبر بودید (که در آن صورت تکلیفتان را باید با آنهایی که می دانستند و به شما نگفتند روشن بکنید)

برای من از طریق تجربه شخصی و برهان ثابت شده است که در این جمع صداقت و شفافیت و دمکرات منشی وجود ندارد. اعتماد من نسبت به این جمع (به دلیل آنچه که در کلن رخ داد) سلب شده است. به سخره گرفتن اعتماد، سادگی، خرد و شعور بیش از صد نفر و دعوت کردن آنها به جلسه ای که نتیجه اش از قبل (در پشت درهای بسته) مشخص شده است، بسیار مشمئزکننده تر است تا اشاره لفظی به یک واژه "مشترک" که ورد زبان ایشان نیز است.