Skip to main content

جناب لوائی عزیز!

جناب لوائی عزیز!
کانال سیزده

جناب لوائی عزیز!
با انگشت گذاشتن به نقطه حساس تاریخی / فلسفی، لازم است گفته شود تاریخ سرزمین موسوم به جهنم ایران از طریق امپریالیسم و جناح های اروپائی همدستش ساخته و پرداخته شده است. یکی از این حضرات فیلسوف آلمانی جناب "هگل " است. با تکیه بر اسناد مسجل، شواهد تاریخی، و کتب فلسفی موجود در دست، در این خصوص لازم است گفته شود که آقای کانت و هگل صرف نظر از آقای هایدگر که از طریق تبلغات دولتی بیش از دیگر فیلسوفان در زمان خود مطرح بودند. علل مختلفی دارد. اولی در خدمت ترویج نقطه نظرات کلیسا، که اسرار داشت دین کاتولیسیسم را در بطن فلسفه علمی جای دهد، دومی یعنی آقای "هگل" نیز اسرار داشت ناسیونالیسم دولتی را با دیالتیک تاریخی درهم آمیخته انسان آلمانی را به عنوان نژاد برتر، و حتا ناجی بشریت قلمداد کرده هژمونی سیاسـی ـ ناسیونالیتسی دولت پرویس را بر جهان اروپا و از طریق آن بر جهان

خارج از اروپا ترویج دهد. که نتیجه چنین تیلیغات ویرانگر، نزاع خونین و خصومتهای نژادی بین ملل اروپا و ادامه آن، منجر به جنگهای خانمانسوز اول و دوم جهانی بود که به مرگ تقریبا هشتاد میلیون انسان در سراتاسر جهان انجامید.
در مقابل چنین تبلیغات نژادی و ناسیونالیستی شوم!، فیلسونانی مثل فویر باخ، مارکس، اسپینوزا، جانلاک...، و دیگر فیلسوفان مشابه که فلسفه وجودی انسان و جهان را جدا از آیه های خشک و مقدس مذهبی تبییین میکردند، و انسان و خوشبختی انسان را در مرکز فلسفه دیالکتیک خود قرار میدهند، بدست کنیسا، کلیسا و حتا مسجد زیر فشار و تهدیدهای مرگبار قرار گرفتند، بطوریکه فیلسوفی مثل فویر باخ از دانشگاه اخراج و اجازه تدریس از وی سلب شد. و باقی عمرش تقریبا در فقر مالی سپری شد. او بدلیل فشار های زیاد برای همیشه محیط دانشگاه را ترک در منطه ای بدور از شهر نشینی به زندگی ساده خود روی آورد. تنها گناه او این بود که او مخالف عقاید ناسیونال ـ مذهبی "هگل" بود. فیلسوفی مثل "جانلاک" که با ناسیونالیسم و انباشت ثروت در دست عده قلیقی مخالف بود، و امپر یالسیم دولتی را مغایر اخلاق و جدان انسان میدانست، برای فرار اعدام، انگلیس را ترک کرده نزدیک ده سال در فرانسه در تبعید بسر برد. فیلسوف گرانقدری مثل مارکس بارها تحت فشارهای شدید دولتی قرار گرفت، بارها بازداشت و زندانی شد. سرتاسر عمر را در فقر مالی بسر برد. اسپینوزا این فیسوف پرآوازه یهودی الاصل بنیانگذار دمکراسی نوین اروپا از حوزه کنیسا تبعید از شغل خود اخراج و در فقر مالی زندگی کرد. آثار فلسفی " ارکنتنیس تئوری" وی حتا در طول حیاتش ممنوع الچاپ بود، بعد از مرگ وی آثار ارزشمند وی روی چاپ دید.
دانشمند گرامی جناب لوائی عزیر! آزادی و دفاع از حقوق، شان و منزلت انسان، و دفاع از خوشبختی انسانیت بهای سنگی بر دوش آزادیخواهان میگذارد. و این وظیفه تمامی انسانهای آزاده و آزادیخواه است که در مقابل جعل تاریخ ، تبلیغات کر کننده پان ایرانیسم و پانفارسیسم نژاد پرست، که از تبلیغات مذهبی ـ ناسیونالیستی کانتیسم ـ هگلیسم سر چشمه میگیرد، بایستند!
در خصوص تئوری ماوراالطبیه ارسطو، آثار فلسفی "خرد ناب" کانت، و نظریه "فلسفه تاریخ" هگل از یک طرف/ و آثار تئوری شناخت " ارکنتنیس تئوری" اسپینوزا، نظریه دیالکتیک فویر باخ ، و جهان بینی فلسفی مارکس از طرف دیگر زمین تا آسمان تفاوت است. اولی در تدخیل خدا و دین در فلسفه ، و دومی در رهائی فلسفه از دین و پالایش خدا از منطق دیالکتیک است. و این همان جنگ اضداد است که رابطه انسان با جهان هستی و کیستی او را در کشاکش افکار ضد و نقیص قرار میدهد! متاسفانه بدلیل فقر فرهنگی در جامعه خرافات زده موسوم به ایران، که فهم فلسفه دیالکتیک در آن در حد صفر و عاری از فیلسوف است. تدوین و طرح چنین بحثی تقریبا غیر ممکن بشمار می آید. از این جهت پان ایرانیسم و پانقارسیسم موقع را مناسب دیده در گورستان توهم اسطوره پرستی بدنبال استخوانهای پوسیده کورش و عینیت دادن به توهمات فردوسی میگردند، تا شاید، جای خالی فلسفه علمی را با چنین اوهام و اسطوره پرستی پر نمایند! اما زمان منتظر کسی نیست. خرافات دیر یا زود از حوزه مرکز ثقل عقلانیت به بیرون پرت خواهد شد.