Skip to main content

جناب سعیدی، با فرمایش

جناب سعیدی، با فرمایش
محسن کردی

جناب سعیدی، با فرمایش جنابعالی کاملا موافقم. اگر غرب یک رنسانس 400 ساله را تجربه کرد به دلیل نبود کتاب، مدرسه، دانشگاه، روزنامه، رادیو و تلویزیون و اینترنت بود. البته که ما هم میتوانستیم مثل کره جنوبی و سنگاپور باشیم.. بشرطی که مصدق، سنجابی، شایگان، بختیار و فروهر و نیز چپها و مجاهدین اجازه میدادند. اگر اینها بجای سنگ اندازی می آمدند و یک گوشه کار را میگرفتند و کمک پادشاه میکردند آن بیچاره از خدایش بود که مقداری از بار سنگین کار را بر دوش دیگران بگذارد. منتها دیگران مثل مصدق همیشه میگفتند آقا قانون اساسی فلان برو خانه ات بنشین. خب نمیخواهد برود خانه اش بنشیند. اسمان به زمین می امد اگر شما بجای قهر و ناز میرفتید به او کمک میکردید؟ بجای ان نه خود رفتید و نه کسی را که رفت آسوده گذشتید و به او مارک نوکر شاه زدید و همه را از اطراف پادشاه پراندید. بله میشد ما هم مثل کره جنوبی و سنگاپور و مالزی

بشویم بشرط آنکه مخالفان رئیس کشور ما هم مثل مخالفان رئیس آن کشورها خودپسند نبودند و احساس مسئولیت میکردند. در عوض تا توانستند نق زدند، قهر کردند، بی اعتنایی و تمسخر کردند و کارهای بزرگ آن بزرگ مرد را بناحق خوار شمردند. دولتمردانی مانند هویدا را که به اندازه رزق روزنانه شان بر میداشتند را دزد و چپاولگر میخواندند.