Skip to main content

جناب فرامرز. قانون اساسی کشور

جناب فرامرز. قانون اساسی کشور
محسن کردی

جناب فرامرز. قانون اساسی کشور ایراد داشت. از طرفی هم نمیشد هر از گاهی به آن دست زد چرا که همان نظمی هم که بود از هم می پاشید. عزیز دل برادر شما تاریخ انقلاب مشروطه را مطالعه بفرمایید متوجه خواهید شد که «دمکراسی» ذکر شده در قانون اساسی عامل اصلی پا نگرفتن سایر اهداف قانون اساسی از قبیل پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی بود. رعایت همان قانون اساسی بود که به سربرآوردن رضاقلدر انجامید تا با قلدری و به ضرب دگنک و پس گردنی اوضاع را آرام کند تا مردم در پناه امنیتی که این قلدر بوجود آورده بود یک نفسی بکشند و کشور خود را جمع و جور کند. همه حرف من این است که ایران آن زمان آروزی یک قلدر را میکرد و این قلدری و سرکوب سیاسی باید تا دهه ها بعد و به نظر من تا همین سالها ادامه می یافت تا در پناه آن مردم سواد و فرهنگ سیاسی شان به حدی برسد که دیگر برای دیدن عکس آغا در ماه روی پشت بام شان نروند. آنگاه است که میت

میتوان اختیار مردم را دست خودشان داد. تا آن زمان مردم از نظر سیاسی و اجتماعی کودکی بیش نیستند که نیاز است که یک «بزرگتر» مثل رضاقلدر یا محمدرضاشاه مراقب شان باشند که بازی بازی دست خودشان را نبرند. متاسفانه محمدرضاشاه موفق نشد بخاطر سنگ اندازی مخالفانش این ماموریت را برای وطنش به پایان برساند اما امروز نسل جوان با بوسه بر چکمه های رضاقلدر در کاخ سعدآباد که تصویر آن در فضای مجازی بارها پخش شده است تونسته است الزامات زمان قبل از انقلاب را درک کند. لطفا شما هم کمی در این مورد بیشتر اندیشه کنید.