Skip to main content

قبلاً در شعری تحت عنوان

قبلاً در شعری تحت عنوان
آ. ائلیار

قبلاً در شعری تحت عنوان "ژاندارک آذربایجان" که به اشرف دهقانی عزیز اهداء شده، کوشیده ام وضع بد زندگی مردمان جامعه خودمان و منطقه را تا حدی که فضای نوشته اجازه میداد، برای ایشان تصویر کنم. به نوعی خبر از این دارد که کارد به استخوان مردم رسیده است.
نمیدانم دیده اند یانه؟ قسمتی از آن را اینجا میاورم . متن کامل نوشته را در نشانی زیر میتوان ملاحظه نمود: http://www.iranglobal.info/node/58688
بخش ترکی شعر که اینجا آمده در اصل برگرفته و باز نویسی شده از « افسانه دختر سومری» به همین قلم است، که در آرشیو من، در سایت، قابل دسترسی ست. به زبان ترکی.
امیدوارم اشرف عزیز این کامنت را ببینند.
در ضمن ممنون از پیامشان. و اینکه ضروری بود. فکر میکنم تأثیر گذار باشد.شاید که فراموش نشود، به قول آتا-بابا ، تک الین سسی اولماز- قوش قاناد لا اوچار! یک دست صدا ندارد-پرنده با بالهایش پرواز میکند.

**
آرخا بیلدیم ژان-ایمیزی
اونوتمارام سئوگینیزی

هارا گئت‌سه‌م دایاغیم سان
ایستی کؤنول اوجاغیم سان.

ماوی یاشیل قیرمیزی
ائلیمین آسلان قیزی

دالغا دئسه‌م آز اولار
قوی سنه دنیز دئییم

جوشوب داشان دنیزیم
نه چیرپینیرسان اوره ییم!
*
یاشام بوردا آغیر گئچیر
آغیر-آغیر، آخیر گئچیر

دیرناق ایله داش قازماق
داش‌دان سو چیخارتماق
یاشام بوردا آغیر گئچیر.

بیری آغا بیری قول
بیری یئییر بیری باخیر
بیری وارلی بیری یوخسول
بیری یئییر اونو باخیر
یاشام بوردا آغیر گئچیر.

بیری دیری بیری اؤلو
بیری وورور مینی اؤلور
یاشام بوردا آغیر گئچیر

ماوی یاشیل قیرمیزی
ائلیمین آسلان قیزی...

**
-----برگردان

ژاندارک مان را
پشتیبان خود یافتم
مهرتان را
فراموش نمیکنم.
بهر جا روم یاورم هستی
قلب گرم و اوجاقم هستی.

ای! سبر و آبی و سرخ
شیر دختر خلقم

موج بنامم ات
بسنده نیست
بگذار ترا دریا بنامم.

دریای پر جوش و خروشانم
وه که چه در تلاطمی، قلب من!

زندگی اینجا
به سختی میگذرد
سخت و سخت میگذرد

کندن سنگ با ناخن
در آوردن آب از سنگ!
زندگی اینجا
به سختی میگذرد.

یکی آقاست
یکی برده
یکی سیر میخورد
یکی گرسنه نگاه میکند
یکی دارا ست
یکی فقیر
یکی سیر میخورد
ده تن گرسنه نگاه می کنند
زندگی اینجا
به سختی میگذرد.

یکی زنده است
یکی مرده
یکی میزد
هزارتن میمیرند
زندگی اینجا
به سختی میگذرد.

ای! سبر و آبی و سرخ
شیر دختر خلقم...