حتا اگر بایدن هم بجای ترامپ بود بازهم به او تیراندازی میشد

ذهن توطئه گرا یا توطئه پذیر قادر است بسیاری پدیده های غیر علمی و غیر واقعی و غیر حقیقی را بپذیرد. این ذهن آمادگی پذیرش مغلطه را دارد و خود نیز مغلطه گراست. برخی از فرط مغلطه گرایی دیگر  به ساده لوحی می افتند و ربطی هم به میزان علم و آگاهی فرد ندارد. عبدالکریم سروش بیش از بسیاری از مردمان جهان و ایران به مسائل بشر آگاه است.  او نیک میداند که اگر در خانواده ای مسلمان بدنیا نیامده بود امروز مسلمان نبود.  اما همچنان در صف نماز می ایستد و بطرف کعبه نماز میخواند. بسیاری انسانها هستند که باور دارند که زمین تخت است و سفر انسان به کره ماه افسانه ساخته و پرداخته آمریکاست. این قبیل ذهنیت هاست که برای سقوط هلیکوپتر رئیسی و زدن هواپیمای اوکرانی داستان می بافد و این که چقدر این مقوله نامربوط است برایش اهمیت ندارد. ذهنیت مشکوک و توطئه گرا آمادگی پذیرش هرگونه پدیده غیر منطقی را هم دارد.  اولین مغلطه گری که توانست این قبیل افراد را دست بیاندازد ملا نصرالدین بود که وقتی از او پرسیدند مرکز زمین کجاست، (هنوز کروی بودن زمین کشف نشده بود و تصور بر این بود که زمین مسطح است) میخ طویله خرش را کوبید روی زمین و گفت اینجاست! گفتند از کجا چنین چیزی را اثبات می کنی؟ گفت اگر باور نداری متر کن! 

در مثال بالا ذهنیت منطقی پوزخندی میزند و رد میشود، اما ذهنیت توطئه گرا کوچکترین «اما و اگری» را قابل بررسی و کاوش میداند. ذهنیت توطئه گرا  میگوید درست که نمیتوان سخن ملا را چون او میگوید پذیرفت اما از نظر نباید دور داشت که ما هم دلیلی برای رد منطق ملا نداریم! از کجا مطمئن هستید که محل میخ طویله ملا وسط زمین نیست؟ این ذهنیت در مورد سقوط هواپیمای رئیسی نیز همین «منطق» را بکار میگیرد.  بلافاصله پس از هدف قرار گرفتن هواپیمای اوکرانی ترامپ گفت قضیه یک حادثه بوده و توطئه ای در کار نبوده. این که مشتی ابله در کشور حسینقلی خانی رشته امور را در دست دارند و برای لاپوشانی گند شان تا سه روز قضیه را انکار می کنند و برای خودشان دردسر می آفرینند نباید ما را به ساده اندیشی وا دارد. 

در مورد «توماس ماتیو کراکس» جوانی که به ترامپ تیراندازی کرد هنوز چیز زیادی گفته نشده. دلیل واقعی آن این میتواند باشد که خیلی ساده چیزی نیست که بتوان پیدا کرد. توطئه ای در کار نبوده.  پسرک به سرش زده برود ترامپ را بکشد. باید وضعیت روحی آن جوان را بررسی کرد. به احتمال قوی پسری بوده ساکت و کسی از او شکایتی نداشته. شاید دوست دختری هم نداشته. برای انسان عادی داشتن دوستان و در حلقه نزدیکان بودن و مورد توجه قرار داشتن از دوران غار نشینی باعث زنده ماندن فرد بوده و در نتیجه مورد توجه بودن تبدیل به یکی از عناصر روحی برای ادامه حیات انسان بوده. از نظر ژنی که انسان را وادار می کند که برای ادامه حیاتش مورد توجه قرار بگیرد تفاوتی ندارد که این مورد توجه قرار گرفتن بخاطر کار نیک است، کار زشت است، کار غیرقانونی است یا هرچه.. فقط تو باید مورد توجه قرار بگیری. انسان ها بصورت گوناگون در مقابل این احساس واکنش نشان میدهند. غالبا کنترل می کنند. بسیاری در مرکز توجه به حق قرار میگیرند. خیلی ساده بخاطر شایستگی هایشان یا بخاطر حس مسئولیتی که در قبال جامعه شان دارند. اما تعدادی که خراب می کنند و گند میزنند هم کم نیست. قبلا از نظایر آنها یاد کرده ام: سحرتبر، تتلو، امید دانا و نظایرشان. این جوانک هم احتمالا از همان سری است. قبل از او کسانی دست به ترور روسای جمهور زده بودند و اسمی در کرده بودند. توماس   شاید آدمی بوده که کسی حضور او را هرگز احساس نمی کرد. حال نزد خود اندیشیده است که دست به کشتن ترامپ بزند، سپس دستها را بالا برده جلوی جمعیت تسلیم شود در نتیجه سرویس مخفی محافظ ترامپ به احتمال قوی شلیک نخواهد کرد و مثل فیلمهای سینمایی صحنه ای درام و ... شروع یک زندگی پر از توجه رسانه ها آنهم در سطح جهان.  حالا همه همکلاسی های سابق، بچه محل ها، فامیل و غیره که اصلا متوجه حضور توماس در جمع نبودند توجه شان به او جلب میشود و روزها و ساعت ها در باره او حرف میزنند. برای  توماس ماتیو کراکس تفاوت نمی کرد کسی که آنجا سخرانی می کند ترامپ است یا بایدن. آرزوی او مشهور شدن و مورد توجه قرار گرفتن بود که به آن رسید اما نه به گونه ای که تصورش را میکرد.