من چندان مناسبتی با الگوهای

من چندان مناسبتی با الگوهای فکری خویش با فضای مسموم سیاسی در رابطه با تحولات کشورمان نمی بینم، لذا از ارائه ی اظهار نظری دراین رابطه اجتناب می ورزم، اما در عین حال به عنوان یک ایرانی به شما گردانندگان این نشریه، این سوال را دارم که آیا تاکنون به مطالعه ی الگوی اعتقادی موسوم به «اسلام ایرانی» یا «نظریه بهار»، که نخستین بار توسط حجه الاسلام شریف زاده از مدرسین حوزه علمیه قم با الگوبرداری از آرمان های انسان ساز اشوزرتشت طراحی و ارائه گردیده و توسط اسفندیار رحیم مشائی اشاعه یافته است، پرداخته اید؟ مطمئناً اگر این اتفاق میمون در رویکردهای مطالعاتی شما روی دهد، از تطابق چشمگیر نظریه ی مذکور با آرمان های اومانیستی اشوزرتشت، که بر پایه ی حذف روحانیت و ارتباط بلاواسطه ی انسان با خداوند(البته در نظریه اسلام ایرانی، با واسطه ی امام زمان) شگفت زده خواهید شد.