Skip to main content

مردم یا مردمان »هر جامعه

مردم یا مردمان »هر جامعه
آ. ائلیار

جایگاه و عملکرد دروغ:

آقای توکلی میگوید مواظب باشید « گنجشک را بجای بلبل برایتان نفروشند، با دروغ و تبلیغات اینکار به راحتی آب خوردن است» این است که کارش روی موضوع دروغ بسیار ارزنده است:
«مردم یا مردمان»هر جامعه براساس«تصورات شان»در حرکات جمعی کوچک و بزرگ شرکت میکنند.
تصورات مردم را در کامنت قبلی سه بخش کردم:1-قسمتی که بازتاب تجارب عینی زندگی سرسخت است. 2- قسمتی که اخبار واقعی دارد، 3- قسمتی که از اخبار دروغ، غلوآمیز ، یا "تبلیغات" حاصل میشود.
از این سه بخش معمولا«تجارب و اخبار راست»،تعیین کننده اند و پایه و جهت حرکت را نشان میدهند.
بر این اساس«روشنگری»میکوشد این دو قسمت را حتی با توضیح بخش«دروغ یا تبلیغات» قوی سازد. و مردم آگاهانه حرکت کنند.
اما با توجه به اینکه انسان عموماً عادت دارد«ساده اندیشی»کند چون کاری«راحت»است. و«پیچیده اندیشی»چون «سخت» است «کم تر»طرفدار دارد.

عملا در جامعه پدیده ی « خواص و عوام» یا « ساده اندیش و پیچیده اندیش» بوجود میاید.
نیروی عمده در جامعه را «راحت اندیشان» تشکیل میدهند، نه « پیچیده اندیشان».
و تغییرات هم به دست نیروی عمده انجام میگیرد. اینجا عامل « دروغ که در واقع همان تبلیغات» است وارد میشود. و چون در بخش « راحت اندیشی» قرار دارد، اکثریت مردم یا نیروی عمدی تغییر که عوام اند ، به عنوان «هدف» انتخاب میشوند.و مورد «تهاجم تبلیغاتی» قرار میگیرند.

همواره بین بخش «تصورات درست» و بخش «تصورات کاذب» ذهن ، که البته هر دو نسبی اند، و جنبی عمده مد نظر است، کشمکش جریان دارد.
کار «تبلیغات و اخبار دروغ» این است که بخش کاذب ذهن را تا میتواند قوی کند و جهت حرکت عوام را که نیروی عمده جامعه را تشکیل میدهند به سوی هدف مورد نظر خود سوق دهد.

اخبار دروغ جهت حمله به عراق، دروغهای مذهبی در مورد « خمینی و حکومت اسلامی» ، «پخش دروغ آتش زدن پارلمان آلمان از سوی هیتلریها جهت قتل عام کمونیستها ، و دروغ هایی که کیا و دوستان دیگر به آنها اشاره کرده اند، همه ،عملکردشان در جهت قدرتمند ساختن بخش کاذب ذهن بوده است.
درسته که این مسئله از قدیم بوده اما « اکنون در عصر انترنت شدت و تأثیر» بیشتر دارد.

عامل دروغ یا قسمت کاذب ذهن اگر بتواند بر بخش راستین تصورات غالب شود « افسار توده و عوام» دردست « فریبکاران» قرار میگیرد و آنچه نباید بشود میشود.

کار کیانوش گرامی که توجه را به کار «دروغ سازی» و تأثیرات آن جلب میکند، مهم و بسیار ارزشمند است.
در عین حال لازم است بخش راستین تصورات را نیرومند سازیم. که وظیفه روشنگری ست.

بله با عمده پروراندن قسمت کاذب تصورات ذهن، میتوانند « گنجشگ را بجای بلبل » بما بفروشند. همانطور که خمینی را فروختند. و ماهم باکمال میل خریدار شدیم.

وای به روزی که قسمت کاذب ذهن بر قسمت راستین ذهن ما توسط « دروغ و تبلیغات» چیره شود. با کمال میل گنجشک را به جای بلبل میخریم که هیچ حتی جانمان را به خاطر بلبل دروغین فدا میکنم. و فاشیسم را به جای دموکراسی با آغوش باز پذیرا میشویم. و اسارتگر را بجای آزاد کننده خود می بینیم.
عوام گرایی و پوپولیسم و افسار خود به دست دروغ سازان سپردن یعنی این.
ما خمینی را قبول کردیم و مردم آلمان هیتلر را. و مردم جهان کار بوش ها را برای ساختن دموکراسی پذیرفتند.

دروغ میتواند توده را به حرکت در بیاورد، انقلابات را منحرف کند، میتواند افسار توده را به دست گیرد و قتل عامها انجام دهد.
میتواند خراب کاری را به جای اصلاحات بقبولاند و انجام دهد. اما هنگامیکه قسمت کاذب ذهن را عمده کند، و بر بخش راستین ذهن چیره سازد. این کارها را انجام داده و نمونه اش کم نیست. مخصوصا در عصر انترنت خطر این مسئله زیاد است.
آقای توکلی گوید « به هوش باش، خطر جدی ست». و تا حد زیادی حق با اوست.

ولی نیاید به قسمت «تصورات راستین ذهن» در رویدادها نیز کم بهاء دهیم و از حدی که هست کوچک در نظر گیریم و « همیشه» عامل عمده را فقط «دروغ» حساب کنیم. این هم خطاست.
دروغ در جایی میتواند عامل عمده و در جای دیگر عامل فرعی باشد. بستگی به پدیده و زمان و مکان و آدمها و نیروها دارد.

دروغ میتواند در مقطعی به انقلاب کمک کند ولی در طولانی مدت به زیان انقلاب یا حرکت مترقی ست.«دروغ و تبلیغات»خود فریبی و دگر فریبی ست.چه در جهت مترقی باشد و چه در جهت ارتجاعی. نهایتاً « پدید ه و عمل» منفی ست.« ابزار منفی»ست. بر این اساس گفته اند هدف مثبت ابزار مثبت لازم دارد.
و از بکارگیری ابزار منفی برای هدف مثبت هشدار داده اند.
کسی که میگوید به هدف فکر کن،نه به ابزار، سخت در اشتباه است و با«ابزار منفی»به
«هدف مثبت»، ضربه میزند.
«واقعگرایی»در ابزار و هدف و«تطابق آنها»اصل خدشه ناپذیری ست.در تمام کارها.