Skip to main content

1- در مورد مقاله « چرا تبریز

1- در مورد مقاله « چرا تبریز
آ. ائلیار

1- در مورد مقاله « چرا تبریز تب نکرد» نوشته بهزاد کریمی گرامی، از یک زاویه مشخص نظرم را در مقاله ی « دشواریهای چپ و جوان آذربایجانی http://www.iranglobal.info/node/64359 »
نوشته ام. سخن مهم در این نوشته عمدتاً این است که «چپ ، به طور کلی، مسئله هویت شناسی( نه هویت طلبی) و مسئله ملی، و ناسیونالیسم ، ترکیسم ، را جدی نگرفته و روی موضوع بقدر مشکل گشایی کار نکرده است ، جوان آذربایجانی ترکی زبان را تنها گذاشته ؛ چون خود چپ از زاویه نظری دچار مشکلات زیادی بود. تلاش مقاله بهزاد عزیز را ناکارآمد و مشکل نگشا، ارزیابی نموده ام. به خاطر « متد غیر صحیح در برخورد به مشکلات فکری جوانان مذکور». و همینطور برخی اشکالات دیگر که در نوشته ام آمده است.

2- مقاله یاشار گلشن را دیدم . اما از دید من چیز قابل توجهی در رابطه با مقاله بهزاد مطرح نکرده است. جز اینکه مانند من به دید «تاریخ رسمی» که بهزاد دارد اشاره نموده است.

3- یاشار در کامنتی زیر مقاله خودش در اخبار روز بر این نظر است که « پان ترکیسم در جنبش ملی ترکها» وجود ندارد.
یاشار گلشن:« من مقوله ای بنام پان ترکیسم در جنبش ملی ترکها در آذربایجان و ایران نمیشناسم تا آنرا تعریف کنم. کسی که چنین مقوله ای را بعنوان هدف مبارزه خود اعلام میکند باید اول آنرا بشناساند. »
رد و اثبات این مسئله را به طرفین واگذار میکنم.

نظر من:

در مقالات مختلف خود بر این نظر بوده و هستم که از زاویه تئوریک« تلاشهای ناسیونالیستی در آذربایجان» یعنی « آذربایجان چیلیق و ترک چیلق» ،آذربایجانیزم و ترکیسم ، پایه اش بر نظریات «رسول زاده،ائلچی بئی، و ترکیست های ترکیه » قرار دارد و از تئوری« پان ایسم» جدا نیست.

این پان گرایی فرم جدیدی یافته تحت عنوان « همکاری و اتحاد کشورهای ترک زبان به رهبری ترکیه با یکی کردن الفباء ، و در طی زمان و همکاری، عملاً جانشین کردن ترکی ترکیه به جای زبان های مختلف نزدیک بهم شاخه های ترکی ».
گرچه اکنون به صورت « اتحادیه کشورهای ترک زبان» در برخی جاها از آن یاد میکنند. اما شکل تئوریک این « پان ایسم جدید» در کتاب داود اوغلو « عمق استراتژیک» stratejik derinlik به صورت « همکاری کشورهای ترک زبان در عرصه های مختلف، با چشم انداز اتحادیه یی» مطرح شده که بعضی تحلیگران تئوری آنرا « نئو عثمانیزم» نامیده اند و بیربط هم نیست.

اما این درست است که در آذربایجان حزبی به نام پان ترکیست نداریم. با این وجود « ترک چیلق، یا ترکیسم، و همکاری و اتحادیه کشورهای ترکی زبان، بر اساس تئوری های عمق استراتژی داود اوغلو » در بین فعالان مطرح است. در جمهوری آذربایجان نیز احزابی با دیدگاه ترکیستی وجود دارد.

«آذربایجانیزم و ترکیسم» و « تئوری های عمق استراتژی با رهبریت ترکیه» هسته های جدیدی هستند که پایه در پان ترکیسم قدیم دارند و در شکل امروزی هم مجموعاً، از زاویه تئوریک «نئو پان ترکیسم » نامیده میشوند. با توجه به تئوریهای امین رسوزاده ، ائلچی بئ و احزاب و شخصیت های سیاسی ترکیست.
شعار های « هارای هارای من ترکم- تبریز باکی آنکارا، بیزهارا فارسلار هارا- تبریز باکی بیر اولسون- پایتختی تبریز اولسون؛ و...» خط مشی استراتژیک نئو پان ترکیسم را به روشنی نشان میدهند.

متأسفانه در آذربایجان آثار تئوریک که ترکیسم به آنها متکی باشد- غیر از موارد بالا - وجود ندارد و هرکس « نظر شخصی» دارد و با آن کار میکند.
---
بهزاد گرامی از « ایرانی» بودن سخن میگوید و هم از « هویت ایرانی» و « هویت آذربایجانی»
و هویت جهانی. هویت آذربایجانی و جهانی روشن است ولی لازم بود توضیح دهند منظورشان از « هویت ایرانی» چیست؟ و حتی « ایرانی بودن» نزد ایشان به چه معنی ست؟
مسئله دو گونه است : 1- نظر نویسنده چیست؟ 2- نظر مردم چیست ؟
یعنی مسئله برای مردم به چه شکلی در جامعه مطرح است؟
متاسفانه نویسنده با نطر مردم کاری ندارد. آیا «تبعیض و ستم ملی» خلقها را شقه-شقه نکرده و عملاً « ایرانی» بودن مختص یک خلق نشده ، دید این مردمان هم نظیر دید نویسنده است؟ نیامده.
ادامه در کامنت دیگر