Skip to main content

من بازهم نمیدانم چرا جناب

من بازهم نمیدانم چرا جناب
peerooz

من بازهم نمیدانم چرا جناب ائلیار این یاوه گویان را نقاد خطاب میکنند. تا آنجا که من میدانم زندگی هنری و سیاسی کسرایی مسیر مشخصی را طی کرد و در این مسیر توفان های عظیمی بر خواست که قایق فعال سیاسی را گاه در اوج و گاه در قعر امواج فرو برد و تعیین مقصد را مشکل نمود ولی قطب نمای کسرائی هیچگاه از مسیر منحرف نشد و سر انجام در سرزمینی فرود آمد که نمیدانست کجاست و اگر یکی دو قرن بیشتر میزیست احتمالا درک بهتری میداشت.

بهر حال کنش یاوه گویان تازگی ندارد و صد ها سال پیش خردمندی گفت:

شمع حق را پف کنی تو ای عجوز
هم تو سوزی هم سرت ای گنده‌پوز
کی شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منطمس
مه فشاند نور و سگ وع وع کند
سگ ز نور ماه کی مرتع کند
ای بریده آن لب و حلق و دهان
که کند تف سوی مه یا آسمان
تف برویش باز گردد بی شکی
تف سوی گردون نیابد مسلکی
تا قیامت تف برو بارد ز رب


هم‌چو تبت بر روان بولهب

مولوی » مثنوی معنوی » دفتر ششم