Skip to main content

جناب توکلی

جناب توکلی
دكتر عبدالستار دوشوكي
عنوان مقاله:
پاسخ امید دانا به کیانوش توکلی در باره جاسوسی و ستون پنجم

جناب توکلی
دریغا از اینکه باز این لاشی بی مقدار و فرومایه مزدور معذور را در ایران گلوبال به نمایش گذاشتی تا مثل سگ عو عو کند و طینت زشت خفاش گونه و سرسپرده خود را عریان بنماید. غافل از اینکه آب دریا هرگز با پوز یک سگ هار بی عار ء بیمار و ***** خدشه بردار نشود. ولی قرار بود که لاشه این سگ هار را برای همیشه به خاک بسپاری تا بوی تفعن آن فراگیر نشود. اما نشد آنچه که گفتیم باید بشود. در جواب پارس کردن این موجود بی مقدار شعر مولانا را در اینجا می آورم.

مه فشاند نور و سگ عو عو کند
هر کسی بر طینت خود می‌تند
چون تو خفاشان بسی بینند خواب
کاین جهان ماند یتیم از آفتاب
کی شود دریا ز پوز سگ نجس
کی شود خورشید از پف منطمس
حکم بر ظاهر اگر هم می‌کنی
چیست ظاهرتر بگو زین روشنی
شمع حق را پف کنی تو ای عجوز
هم تو سوزی هم سرت ای گنده‌پوز
در شب مهتاب مه را بر سماک
از سگان و عوعو وی چه باک
سگ وظیفه

سگ وظیفه خود به جا می آورد
مه وظیفه خود به رخ می گسترد