Skip to main content

آرایش نیروهای سیاسی بعد از

آرایش نیروهای سیاسی بعد از
آ. ائلیار

آرایش نیروهای سیاسی بعد از جنبش دی
----------
جنبش دی به نیرو های سیاسی جامعه آرایش نوینی داد:
1- نیروی حکومت( اصول گرا- اصلاح طلب) : از نظر تئوری فاتحه اش خوانده شد. تنها از نظر نیروی عملی مطرح اند. اصلاح طلبان بیرون و داخل حکومت هنوز کمیت قابل توجهی را با خود دارند. خواست اینها

-« حکومت اسلامی دوم» است. با یک ملت و یک دولت. که حالت اول اش در معرض سرنگونی ست.

2- بقایای رژیم گذشته: به عنوان نیرو مطرح اند ولی تئوری سیاسی این جریان هم شکست خورده

-خواست اینان « سلطنت تشریفاتی و عملاً تبدیل آن به سلطنت استبدادی»ست. با یک ملت و یک دولت. یک بار سرنگون شده و دوباره سانس برگشت ندارد مگر اینکه خارجی تحمیل کند.

3- جمهوری خواهان ملی( جبهه ملی، مجاهدین، چپ های شونیست)
خواست اینان « جمهوری ملی با یک ملت و یک دولت) با ائتلافات سیاسی شانس شرکت در حکومت دارند.
4- جمهوری فدرال خواهان: ( بخشی از نیروهای راست،چپ،دموکرات) را باخود دارند. خواست اینان :
- جمهوری فدرال است. با ائتلافات سیاسی شانس شرکت در حکومت را دارند.
5- نیروهای چپ که حکومت شورایی یا جمهوری شورایی کارگری و سوسیالیستی میخواهند.
خواست حکومت سوسیالیستی در مرحله گذار از دیکتاتوری به دموکراسی مانند خواست جدایی خواهان، غیر عملی ست. به عنوان یک نیرو ی ضعیف در ائتلافات سیاسی شانس شرکت در حکومت را میتواند داشته باشد.
----
آنچه اکنون جریان دارد : تناقض و تفاوت بین سیاست سه جبهه است:
1-نیروی «جمهوری خواهان ملی »
2- نیروی « جمهوری خواهان فدرال»
3- نیروی جنبش جاری « عدالت خواهانه، ضد تبعیض، ضد دیکتاتوری»
هر یک از دو نیروی جمهوری خواه میخواهد رهبری جنبش را از آن خود سازد. در حالیکه جنبش جاری کاراکتر مستقل خود را دارد. با ضعف و قوت هایش.
---
-اما همه برای گذار از دیکتاتوری به حکومت جدید ( سکولار) عملا متحداند. میزان دموکراسی خواهی آنها « بین دیکتاتوری تا دموکراسی نسبی) درجات مختلفی دارد.
فعلا نیروی «جمهوری خواهان ملی » در صحنه بیشتر تلاش میکند. اما در عمق نیروی « جمهوری خواهان فدرال» قوی ست. متاسفانه این نیرو برای صف مستقل خود تلاش چشم گیری هنوز ندارد.

نتیجه:
------
-هیچ نیرویی نمی تواند برنامه خود را بدون دیگر نیروها یا اتئلاف با آنها پیاده کند. جامعه به ائتلافات نیاز دارد.
- مسئله رهبر کاریزماتیک حل شده و چنین چیزی نمی تواند بوجود آید. حداقل در شرایط نرمال و طبیعی.
- «چگونگی آینده »بستگی به شرکت گسترده ی نیروهای دموکرات ، عدالت خواه و ضد تبعیض جامعه در مبارزه دارد.
« بو میدان- بو شیطان».( این کوی و این میدان)
----
سیاست غیر عملی باطل یا تأیید شده در وضعیت کنونی :

1- سلطنت خواهی، جدایی طلبی، حکومت کارگری خواهی، حکومت اسلامی خواهی
سیاستهای غیر عملی جلوه میکنند.

منهم طرفدار از بین رفتن « استثمار انسان از انسانم». نه تنها در ایران حتی در جهان.
و مبارزه در این جهت را ضروری و وظیفه میدانم. اما در شرایط « موجود ایران و جهان» این کار غیر عملی و تحقق ناپذیر است.
در این شرایط تنها میتوان از « میزان اشتثمار کم کرد و بر بهبود زندگی افزود».

برای بیشتر از این لازم است جهان در کلیت خود تغییر یابد. که کار سده های آینده است.
نباید رئالیتت را ندیده گرفت و در دنیای خیال سیر نمود. زندگی بر اساس واقعیت جریان دارد، نه بر پایه آرزوهای من و شما. آرزوهای زیبا می توانند خیلی خیلی زیبا باشند - اما از آنجایی که میتوانند عملی نباشند، یا واقعاً تحقق ناپذیر باشند، در جرگه ی خیالات جای میگیرند. باید با حفظ آرزوهای زیبا به دنبال چیزی رفت که به میزان حداقل و نسبی« واقعی و قابل تحقق و در خدمت بهزیستی انسان است.» باید بین واقع گرایی و خیال گرایی، مرز « عملی» را در نظر گرفت.
« اولار-اولماز ی-قاتماق اولماز»

2- جمهوری فدرال خواهی عملی و تحقق پذیر می نماید
3- کشمکش بین « تمرکز گرایی و عدم تمرکز گرایی» به سود عدم تمرکز گرایی جریان دارد. و سیاست عدم تمرکز گرایی رئال و عملی ست.
---
4- سیاست های جنبش عدالت اجتماعی خواهی، رفع تبعیض خواهی، دموکراسی واقعی خواهی، سیاست های رئال، عملی، و قابل دفاع اند.