سالام - جناب بینا،منهم نامه آقای مخملباف راخیلی زیبا دیدم،تنها یک ایراداساسی داشت، مثل اکثرایرانی بخصوص چپول ها برای خوشایند پان ایرانیست ها خواسته یک مشتی هم به اردوغان اندازد.
یک جواب یک ساعته برای مخملباف نوشته بودم که باقطع فیلترشکن پاک شد،
موضوع تورکیه پیچیده ترازمخیله روشنفکرایرانی است،ولی نمی تواندعقده های درونی خودراتخلیه نکند،
این بیماری یک مرض سرتاسری درتفکرایرانی است،حیف ازآن مقاله که بیخودی خرابش کرده است.
جواب به رضاپالانی یک جواب منطقی بود،این سلطنت طلب ها وکم سوادان سیاسی آسیبی کمترازمرتجعین حاکم برمبارزات نزده اند.اگرشعارهای رضاشاه یادت شاد،یا نه لبنان ونه غزنه جانم فدای ایران نبود،باورکنید،همه گیرشدن این حرکت وسیعترمیگشت،ازطرفی این ذوق زدگان کم سوادچپ که شعارسرنگونی میدهند،سوادسیاسی ندارند،فکرمیکنند،این آقایان رهبران سیاسی این کشورند،درصورتیکه نمی توانند ،ده نفررادور
مبارزه راتنها درجوگیرشدن خودخلاصه کرده ویا بادادن یک تحلیل فکرمیکنند،پیغمبرتشریف داشته فردا مردم به خیابان خواهند ریخت،
درصورتیکه مردم الان درک سیاسی شان بیشترازآنهاست.
مردم الان برای مراجع دینی که زمانی فتوامیدادند،برای آنهاهم وقعی نمی نهند.
راه مبارزه را اکنون فرق کرده که متاسفانه تعدادی هنوز بدان نرسیده اند.
بهرحال مقاله آقای مخلملباف باید رضا پالانی وطرفدارهایش را
فکرکنم توانسته متقاعدکند،
هرچندکه ذات بشر همراه باحرص وطمع مخلوط که میشود،سربه دیوانگی میزند.