Skip to main content

توضیح

توضیح
آ. ائلیار

در مورد این نوشته
------
1- اینجا هدف از انتشار داستانهای آذربایجانی کمک به داستان نویسی محیط خودمان است.
2-قصه ی رنگین کمان- گوی قورشاغی- برای کودکان نوشته شده است.
گرچه زبان قصه ساده و کودکانه است ولی « کم » از اصطلاحات و عبارات « زبان کودکی» استفاده شده، که "ایراد و کمبود" به جایی ست و می توانست " خیلی بیشتر» به کار گرفته شود. رفع این مسئله نیار به « پژوهش عمیق» در زبان کودک دارد.

3- سعی شده "زبان ترکی آذربایجان" در این قصه تا حد امکان به زبان صحبت نزدیک باشد. و در آن
" کلمات و اصطلاحات» رایج در جنوب استعمال شود، با توجه به این موضوع که زبان تا حد ممکن
" کیفیت" و گوهر خود را حفظ کند.

4-در انتخاب " کلمات و عبارات یا اصطلاحات" شش چیز را معیار انتخاب کرده ام: 1- زیاد مأنوس بودن کلمه برای خواننده ی محیط ؛ 2- کنارگذاشتن کلمه ی وارداتی، تا حد امکان، انتخاب کلمه ترکی یا ترکی شده؛ 3- توجه به این مسئله که: فرم شعر یا نثر، و یا فرم «حالت روحی خود جمله» که تابع
«چگونگی فضای» پاراگراف و گاها خود « نوشته» است، انتخاب کننده ی کلمات است. 4- کلمه مطابق کاراکتر گوینده باشد. 5- انتخاب کلمه ادبی به جای کلمه شفاهی: گرچه سعی میشود زبان نوشته به زبان شفاهی نزدیک شود ولی لازم است کلمات ادبی به جای کلمات شفاهی نیز برگزیده شوند. منظور از کلمات ادبی واژه هایی هستند که اغلب نویسندگان در جمله سازی به کارمیگیرند:
qabaq و irəli که اولی شفاهی و دومی ادبی ست. 6- توجه به گویش ادبی مانند: elirdi گویش شفاهی و eləyidi گویش ادبی ست.
انتخاب بین: yeni و təzə و taza ( جدید، جدیداً)
این سه کلمه یک معنی دارند. و هر سه میتوانند در جمله بیایند. اما بستگی به شرایط دارد که به چند حالت آن اشاره شد. بر این اساس در جمله زیر təzə انتخاب شده است. عمدتاً به خاطر مأنوس بودن واژه در جمله قید شده:
.Günəş bulud altından təzə çıxmışdı
انتخاب ها همیشه درست نیستند و میتوانند اشتباه نیز باشند. اما معیار ها درصد خطا را خیلی کم میکنند. هر چند که رعایت همه معیار های نسبی عملاً بسیار سخت باشد.
5- متد قصه:
آنچه در مورد روش نقل این قصه « متد جدید» میتوان نامید این است که: راوی(نویسنده)، قصه را « عمدتا» به عهده ی دو کاراکتر( مادر و دخترک) گذاشته که آنرا خودشان « ایجاد و کشف کرده و ادامه» دهند. و بدینوسیله خواننده نیز در این « عمل ایجاد و کشف» شرکت کند. ذهن اش به کار افتد. طبق سنت تنها « شنونده یا خواننده» نباشد. بلکه عملاً کاراکتری از خود قصه باشد. راوی هم از نقش روایت کننده صرف و همه چیز دان خارج شود. و به دنبال کاراکترها راه بیافتد و ببیند که چطور میخواهند مسایل را حل کرده پیش ببرند.

6- قصه میتوانست صحنه آرایی و توصیفات بیشتری داشته باشد - که شاید هم لازم داشت- ولی کوتاه شده است. از تصحیح اشکالات متن اصلی-ترکی آذربایجان- استقبال میکنم.
7- متن فارسی شتابزده نگارش یافته، فقط برای استفاده ی خواننده فارسی زبان. ممکن است اشکالات زیادی داشته باشد که از این بابت عذر میخواهم.