Skip to main content

عجب

عجب
Anonymous

عجب
دیگه چه نیازی به اون روضه در مقدمه ات بود اگه سطر آخر را سطر اول در نظر بگیریم
همه جور واعظی داریم
این هم یه نمونه اش . طرف نمی دونه چه خبره مملکتش ایران .. نگهبان دم در هم خودآست . رشوه رو که گرفت نامه را میده رئیس سازمان که اونهم خداست از قضا به خودآمد خیرش را در این دید که یه چن کلاس درس بخونه یا نه پول بده به معلم و استاد و بره دیپلم تا دکتراشو بگیره . حالا هم خدا
اگه بود امضاء می زنه نبود نمی زنه
اگه هم بود دلش خواست امضا می زنه .. نخواست امضا نمی زنه . شاکی بشی چرا امضاء نمی زنی نگهبان و گارد رو صدا می زنه .
یه عده هم که شدن خودآ وقت نماز و ناهار . امضا بمونه بعد از نماز . پشت در بسته هم نماز در کار نیست همه میدونیم
بگذر

حالا هم که شما واعظ شدی از نوع بی خودآیی . تا حالا می تونستی یه تغییری انجام بدی به حال هم نوعت . که هی مسجع برای ما ننویسی