این نوشته بهتر بود در ورق

سوریه ای شدن ایران می زند. با کمی بازگشت به گذشته می توان مشاهده کرد که چگونه با یاری و حمایت تمام عیار رژیم آخوندهای حاکم بر ایران به بشار اسد قصاب در سرکوب فاز مسالمت آمیز انقلاب مردم سوریه و متعاقب آن درگرفتن جنگ داخلی و کشتار وسیع غیر نظامیان، بزرگترین موج جهادیسم را در جهان سبب شد و به جهاد گرایان سلفی که در سالهای آخر منتهی به انقلاب سوریه ضعیف ترین وضعیت خود در سالهای پس از جنگ عراق را سپری می کرد، حیات دوباره ای بخشید.
باری، نویسنده ی مطلب بالا باید بداند که جنگ واقعی در درون ایران بین مردم و رژیم جریان داشته و دارد، در حالی که سهمگین ترین ضربات به ساختارهای پایه ای کشور توسط رژیم زده شده و مردم حتی از هوای سالم هم محروم شده اند، در حالی که انقلاب مردم سوریه را رژیم حاکم بر ایران با حمایت از دیکتاتوری بشار اسد به این روز کشانده است، در شرایطی که رژیم بخش مهمی از درآمدهای کشور را صرف جنگ و مداخله در سوریه، یمن، عراق، لبنان، بحرین و... می کند، صحبت از خطر سوریه ای شدن اگر یک نظریه از سر ناآگاهی و دنباله روی از مد روز و مدیای طرفدار مماشات با رژیم و یا کودکانه و یا بلهوسانه نباشد، بدون هیچ شک و تردیدی از مراکز دروغ بافی و جنگ روانی " وزارت اطلاعات" و " سازمان اطلاعات سپاه" به جامعه تزریق شده است.
رژیم ضدملی جمهوری اسلامی، و دلواپسان خارج نشینش تحت عنوان دروغین اپوزیسیون، هر صدای ضدتبعیض و برابری خواهانه را با مارک تجزیه طلب سرکوب و یا با تئوری بافی منکوب کرده اند، و یا با برجسته کردن خطر واهی تجزیه طلبی به بقای رژیم یاری رسانده اند. به گمان این گروه از مدافعان دروغین ایران یکپارچه، جنبش های ضدتبعیض غیرخودی است و این جنبش ها را تحریک خارجی و جرم می دانند و از آن به عنوان یک خطر یاد می کنند و به خلق های بلوچ و کرد و ترکمن توهین می کنند و شعور آنان را زیر سوال می برند و اینگونه تبلیغ می کنند که رژیم جمهوری اسلامی و لابد پاسدار آدمکش و قاچاقچی "قاسم سلیمانی" حافظ این مرز و بوم هستند و لاغیر!!!
☆ به امید پیروزی خلق قهرمان ایران ☆