Skip to main content

ادامەی مقالەی گاردین ،،،،،،،،

ادامەی مقالەی گاردین ،،،،،،،،
جمال
عنوان مقاله:
نظر

ادامەی مقالەی گاردین ،،،،،،،،،YPG , YPJ بطرزی باورنکردنی تا کنون مقاومت نموده اند. آنها این مهم را حتی بدونِ حمایت اخلاقی هیچیک از رهبران عمدهٔ جهان به انجام رسانده اند. حتی ایالات متحده که حضور نیروهایش مانع گردیده است که مناطقِ شرقی به اشغال ترکیه درآید، جاهایی که در آنها کردها هنوز درگیر نبرد با داعش اند، برای دفاع از عفرین هیچ اقدامی ننموده است. وزیر خارجه بریتانیا بوریس جانسن - تا بدانجا پیش رفت که اصرار ورزید «ترکیه حق دارد امنیت مرزهایش را تأمین نماید» - منطقی که با استناد به آن فرانسه برای تأمین امنیت مرزهایش حق خواهد داشت مناطقی مرزی در خاک انگلستان را تصرف نماید بدون اینکه آقای جانسن حق اعتراض داشته باشد.

نتیجه حاصله عجیب و غریب است. رهبران غربی که کشورهای خاورمیانه را مرتباً برای عدم رعایت دمکراسی و حقوقِ زنان سرزنش می نمایند - تا آنجا که جرج بوش به همین بهانه علیه طالبان متوسل و افغانستان را اشغال نظامی نمود - تصمیم گرفته اند که افراط در جهت مخالف - یعنی افراط در رعایت اصول دمکراتیک و حقوق زنان - نیز می تواند توجیهی برای حملات نظامی باشد.

برای آنکه متوجه شویم این امر چگونه اتفاق افتاد باید به ۱۹۹۰ برگشت، هنگامی که ترکیه درگیر جنگی داخلی با نیروهای نظامی حزب کارگران ترکیه (پ ک ک) بود، که آنهنگام سازمانی مارکسیست لنینیست و بدنبال استقلال کردستان از ترکیه بود. اینکه پ ک ک هرگز سازمانی تروریستی بود، به معنای منفجر نمودن امکان عمومی و غیره، به بحثی جدی نیاز دارد، اما شکی نیست که جنگ گریلایی واقعهٔ خونینی بود که در خلال آن طرفین مرتکب خطاهای وحشتناکی گردیدند. در آستانهٔ هزارهٔ جدید، پ ک ک از ایدهٔ استقلال فاصله گرفت. آتش بس یکجانبه ای را اعلام نمود، و فشارش را بر مذاکرات صلح و خودمختاری محلی کردها و دمکراتیزاسیون جامعهٔ ترکیه متمرکز نمود.

حرکت آزادیخواهانه کردها در خاورمیانه از این تغییر جهت تأثیر پذیرفت. آنها که تحت تأثیر رهبر زندانی پ ک ک، عبدالله اوجالان بودند خواهان تمرکز زدایی رادیکال قدرت و ضدیت با ناسیونالیسم افراطی قومی از هر نوع آن گردیدند.
عکس العمل دولت ترکیه به این تغییر جهت تلاشی جدی برای شناساندن پ ک ک بعنوان سازمانی تروریستی بود (که تا آنهنگام تروریست قلمداد نمی گردید). در سال ۲۰۰۱ دولت ترکیه موفق شد که اسم پ ک ک را در لیست های ترور اروپا، ایالات متحده و سازمان ملل بگنجاند.

هیچ حرکتی هرگز تا به این حد به زیانِ چشم انداز صلح نبوده است. این امر به دولت ترکیه اجازه داد هزاران فعال، ژورنالیست، مقامات انتخابی کرد و حتی رهبران دومین حزب بزرگ اپوزیسیون ترکیه را به بهانهٔ «تروریسم» بازداشت نماید بدون آنکه اروپا و آمریکا حتی لب به سخن بگشایند. تعداد ژورنالیستهای زندانی ترکیه از هر کشور دیگری بیشتر است.

این انتصاب آنگونه که جرج اورول میگوید دیوانگی را دامن زده است، که به دولت ترکیه اجازه داده است میلیونها دلار در شرکتهای روابط عمومی غرب سرمایه گذاری نماید تا هر کس را که خواهانِ آزادی های مدنی بیشتری است «تروریست» قلمداد نماید. اکنون، و بگونه ای مزخرف، موجب گردیده است که دولتهای جهان نظاره گر منفعلِ هجوم غیرقابل توجیه ترکیه به معدود مکانهای صلحجوی سوریه باشند، که تنها ارتباطشان با پ ک ک همدردی ساکنان آن با فلسفهٔ رهبر زندانی پ ک ک است. چنانچه تبلیغات ترکیه مدام یادآور می گردد، یافت شدن پرتره ها و کتابهای اوجالان به وفور در این مناطق قابل انکار نیست. طنز روزگار آنکه این فلسفه شامل پذیرفتنِ دمکراسی مستقیم، اکولوژی و تفسیری رادیکال از توانمند سازی زنان است.

بنیادگرایان مسلمانی که دولت کنونی ترکیه را احاطه نموده اند به خوبی میدانند که روژآوا تهدیدی نظامی برای آنان نیست. این تجربه آنان را با بینش جدیدی تهدید می نماید که متحول کنندهٔ زندگی در منطقه خواهد بود. قبل از هر چیز آنان میخواهند این پیام را به زنان خاورمیانه برسانند، که در صورتِ قیام برای حقوقشان (مبارزه‌ مسلحانه که جای خود دارد)، نتیجهٔ محتمل آنست که مُثله شوند، به قتل برسند، و هیچیک از قدرتهای جهان اعتراضی نخواهد داشت. این، آن استراتژی است که تهاجم به عفرین دنبال می نماید. و اما کلامی در مورد این استراتژی - بر آن نام تروریسم نهاده اند - تلاش محاسبه شده ای که تروریسم را بدنبال خواهد آورد. سوال اینست: بقیه جهان چرا با این تلاش همراه شده اند؟

* دیوید گرِبر پرفسور مردم شناسی در LSE و نویسندهٔ کتاب: «بدهی - ۵۰۰۰ سال نخستین» است که عضو «جنبش جهانی برای عدالت»