Skip to main content

انسانها سه دسته اند. دسته ای

انسانها سه دسته اند. دسته ای
Anonymous

انسانها سه دسته اند. دسته ای که در راستای اهداف و آرزوهاشون حرکت و فعالیتی انجام میدن، دسته ای که به حرافی بسنده میکنن و دسته ای که اگه کاری ازشون برنمیاد، شعار بیخودی هم نمیدن. دسته اول ممکنه موفق بشن یا نشن. ولی بالاخره حرکتی کردن و تجربه ای کسب کردن. تاثیر مثبت یا منفی بر دنیا و جامعه بشری گذاشتن. دسته دوم یعنی دسته حرافهای بی عمل، ممکنه به تدریج مبتلا به انواع عقده ها و بیماریهای روحی جورواجور بشن. راه حل ساده واسه عدم ابتلای این افراد به اون بیماریهای روحی اینه که اگه هدفی براشون عزیزه، در راستای اون هدف تکونی به خودشون بدن. مثلا اگه یکی دوست داره که ماشین آخرین سیستم سوار بشه، بهتره که اول یک شغلی برای خودش دست و پا بکنه. وگرنه با جمع کردن مجله های ماشین و حسرت خوردن نمیشه صاحب ماشین شد. اما از اون جایی که این دسته آدما علاقه ای به تکون خوردن ندارن، لاجرم میفتن به چاخان و گنده گویی.

گنده گویی چیه؟ گنده گویی اینه که حرفی بزنی و ادعایی بکنی که قادر به عملی کردنش نباشی. به عنوان مثال شخصی که وزنه 20 کیلویی رو به زور بلند میکنه اگه ادعای بلند کردن ورنه 200 کیلویی بکنه، به این میگن گنده گویی. نتیجه اینکه اگه شخص گنده گو کم کم خالی بندیهای خودش رو باور بکنه، بدجوری به دردسر میفته. مثلا ممکنه زیر وزنه 200 کیلویی له و لورده بشه. یه نمونه دیگه. مثلا یه باند مافیایی رو تصور بکنین که داره به منطقه ای (فرض بگیریم کردستان عراق) حکومت میکنه. حالا رئیس این باند (اسمش رو بذاریم مسعود بارزانی)، سالهاست که حق رفتن به یکی از شهرهایی که مثلا حاکم اونجاست رو نداره. فرض کنیم حق رفتن از اربیل به سلیمانیه رو نداره چونکه اونجا یه باند دیگه ای حاکمه (اسم این یکی باند رو هم بذاریم مافیای طالبانی). بعد، داخل همین جمعیت 4-5 میلیونی که مسعود خان مثلا رئیسشه، 5 - 4 گروه مسلح دیگه هم هستن که هیچ کدومشون دیگری رو قبول ندارن. مثلا اسم یکیش رو بذاریم پ.ک.ک، اسم اون یکی رو بذاریم نیروهای مسلح یزیدیها و همین جوری بگیر برو جلو (یعنی هر دره ای، خانی داره واسه خودش). این افراد جوری به خون هم تشنه هستن که بدترین دشمن خارجی رو به هم ترجیح میدن. مثلا اگه کارشون لنگ بمونه و باند طالبانی زیاد قدرت بگیره، باند بارزانی حاضره که با هر کس و ناکسی حتی با صدام حسین قاتل شریک بشه تا باند طالبانی رو سرکوب بکنه. حالا، رئیس این باند یه دفعه از بس بادمجون دور قابچینا لی لی به لالاش گذاشتن، توهم برش میداره که نکنه کسی بوده واسه خودش ولی کسی قدرش رو ندونسته باشه. اینه که ادعا میکنه که باید رئیس منطقه خیلی بزرگتری بشه. مدادرنگی رو میگیره دستش و انگاری که نقاشی بچه گونه است، نقشه 4 کشور رو رنگ آمیزی میکنه و میگه اینجا کشور منه و این هم ملت منه! حالا یکی از اون بادمجون دور قابچینا هم صداش در نمیاد که آخه تو رو به سلیمانیه راه نمیدن، چه برسه به اینکه نقشه 4 تا کشور رو به هم بریزی! آخه کدوم ملتی تو دنیا وجود داره که 4-5 میلیون جمعیتش 10 تا گروه مسلح داشته باشه؟ کسی صداش در نمیاد که آخه کی دیده که مثلا تو آمریکا، ارتشیهای وفادار به ترامپ از ارتشیهای وفادار به هیلاری کلینتون حرف شنوی نداشته باشن؟ یک چنین جماعتی یک ملته یا مجموعه چند تا عشیره؟ اگه تو یک منطقه کوچیک مثل کردستان عراق، ملت نیست و قبیله و عشیره هست، چه طور ممکنه که تو 4 تا کشور ملت باشه؟ اینا ارتشی هستن یا تفنگچی این خان و اون ارباب؟... بجاش، نقاشی آقا رو میدن به تلویزیون تا هر روز چند بار تو اخبار هواشناسی نشونش بدن و حسابی دشمنی ملتهای منطقه رو تحریک کنن. بجاش، جماعت ساده، دورش رو میگیرن، هر کدوم دستشون یه پرچم میگیرن، تو دره و تپه بالا پایین میدون و فکر میکنن این جوری میشه صاحب کشور شد. یه عده گنده گوتر و عافیت طلبتر از اون جماعت هم در خارج کشور، شروع به به به و چه چه و شعار توخالی میکنن. با این فکر که بله دیگه، هر چی گنده تر حرف بزنیم، کشورمون بزرگتر میشه. نتیجه چی میشه؟ نتیجه این میشه که اون جماعت پرچم به دست، وقتی که پای امتحان عملی و جنگ واقعی به میون میاد، پرچمهاشون رو زمین میندازن و هر کدوم یه جایی گم و گور میشن، باند رقیب از پشت خنجر میزنه و میدون رو ترک میکنه، مناطقی که قبلا دست رئیس باند بود، از دست میره...خلاصه همه چی تغییر میکنه به غیر از عادت گنده گویی این جماعت که هیچ وقت عوض نمیشه تا روز دیگه ای برسه و شکست مفتضحانه دیگه ای. مثلا امروز در عفرین و فردا معلوم نیست در کجا...بقیه در کامنت بعدی