Skip to main content

جناب لاچین

جناب لاچین
داریوش افشار

جناب لاچین
هتمن توقع ندارید که بروم و نمونه ی قیاسی شما را بیابم و پس از خواندن آنچه که می فرمایید را "در نظر بگیرم". لازم نیست این همه توضیح مرموز بدهید که سندش هواله دادن به نوشته ای قیاسی در جایی است که تنها یک نام از آن ذکر کرده اید. با این مغالطه بازی های ویژه ی مصدقیون، اگر تاکنون توانسته اید از انقارض خود جلوگیری کنید، اما نسل های پس از شما هوشیار هستند و گوش به قصه پردازی نمی دهند. کدام فرار ؟! شما پیش خودتان در محفل مصدقوفیل ها گرد هم نشسته اید و این را خیال کردید که شاه و رضا شاه فرار کرده اند. نه رضا شاه از کشور گریخت و نه پسرش. شما الله پرست هستید و چون به خوبی این مغلطه را برایتان جا انداخته اند که فرار محمد از مکه به مدینه، آن هم از ترس جانش، فرار نبوده بلکه یک هجرت پر خیر و برکت بوده، نه معنای فرار را می دانید و نه معنای مقاومت و تسلیم نشدن را. رضا شاه اگر می خواست از کشور

فرار کند، همان آغاز جنگ یا پیش از جنگ فرار می کرد، نه اینکه بگزارد بیایند تو، ارتش ایران هم با آن همه نوپایی و ضعف، ایستادگی کند و شکست بخورد و سپس ایشان تصمیم بگیرند که به قول شما فرار کنند. شرم کنید آقا، این همه دروغ را برای که می بافید ؟؟ اگر رضا شاه آن فراری ضد میهنی بود که می فرمایید، هزاران نفر در شهرهای ایران فریاد رضا شاه روحت شاد سرنمی دادند، اما هتا یکی هم به مصدق و ملی مذهبی و چپ و مجاهد و توده ای، روی خوش نشان نداد تا شما جایگاه خود در میان مردم ایران را متوجه شوید.

شرط خروج اعلا حضرت هم برای تنفیذ نخست وزیری، خروج ایشان از کشور بود. نامش فرار نیست، بلکه نامش تعیین شرط نخست وزیری است. شما آنگونه سخنان را برای یاران خود ادامه دهید، مردم چشم و گوششان باز شده و دروغ نمی خرند.