Skip to main content

"عاشق و رند و نظربازم و می

"عاشق و رند و نظربازم و می
peerooz

"عاشق و رند و نظربازم و می‌گویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ام" حافظ.

مصدق السلطنه شاهزاده بود. پدرانش شاه بودند. بستگان دور و نزدیکش نیز همه شاهزاده بودند. خودش مالک متمول زمین دار بود. فئودال نبود. مشروطه خواه سلطنت طلب بود. دست شاه و ملکه را بوسیده بود. از سردار سپاه به دلیل منطقی, برای نخست وزیری پشتیبانی کرده بود. مسلمان معتقد ولی مذهبی نبود. کمونیست ها و ملا یان و "سلطنت طلبان دیکتاتور خواه" دشمنی خونی او بوده و هستند و خواهند بود. با اینهمه "هنر", او معبود ملت بود و هست و خواهد بود, چون هدف و آرزوی او ایرانی مستقل و سربلند و دمکرات بود و با عزم راسخ این هدف را دنبال کرد و برای چند ریال کم و زیاد قیمت نفت, کشور خود را نفروخت و کمونیست ها و ملایان و "سلطنت طلبان دیکتاتور خواه" او را به دشمن فروختند و "زرنگ تر ها" صاحب مال و منال گردیدند و بقیه هم بعضی هنوز با

مغز های متوهم خود در "دخمه ی های تاریک و پر هراس " ذهن بیمار, در توجیه سفاهت خود دست و پا میزنند, غافل از آنکه کفتار ملایان در کمین اند و این بینوایان پس از "چهل سال" گدایی هنوز در مسجد را گم میکنند.