Skip to main content

Arataa

Arataa
آ. ائلیار

Aratta
آراتتا به عنوان شهر یا سرزمین تاریخی از نظر باستان شناسی هنوز جایی اثبات نشده است.
معمولاً جاهای تاریخ باستان مکان های دقیقاً اثبات شده نیستند. بر اساس « دانسته ها و معلوماتی» گمان بیشتر می برند که فلان مکان تاریخی حدوداً باید فلان جا باشد. احتمال بیشتر یا قریب به یقیق فرض میکنند. در این مسایل « سخن صدرصد و یقین» وجود ندارد. حالا با این دقت به احتمال بیشتر مکان آراتتا اشاره میکنیم. این مکان بین تاریخدانان و پژوهشگران هنوز هم مورد بحث و جدل است. اما لازم است آگاهی خود را در این مورد بیان کنم:
در فرهنگ داستانی سومر از آراتتا صحبت میکنند. و این نام در جاهای مختلفی به میان آمده است. در داستانها و سخنان روزمره .

- مهم بودن آراتتا برای سومر:
Aratta is described as follows in Sumerian literature:

It is a fabulously wealthy place full of gold, silver, lapis lazuli and other precious materials, as well as the artisans to craft them.[1]
It is remote and difficult to reach.
It is home to the goddess Inana, who transfers her allegiance from Aratta to Uruk.
It is conquered by Enmerkar of Uruk.

- در سخنان روز مره و پندها و داستان: مانند:
اینجا هم نام به میان میاید و هم « مهم بودن این سرزمین برای سومر» مطرح است:
Praise Poem of Shulgi (Shulgi Y)[5]: "I filled it with treasures like those of holy Aratta."
Shulgi and Ninlil's barge [6]: "Aratta, full-laden with treasures"
Proverbs [7],[8],[9]: "When the authorities are wise, and the poor are loyal, it is the effect of the blessing of Aratta."
Unprovenanced Proverbs [10]: "When the authorities are wise, and the poor are passed by, it is the effect of the blessing of Aratta."
Hymn to Hendursanga (Hendursanga A)[11]: "So that Aratta will be overwhelmed (?), Lugalbanda stands by at your (Hendursanga's) behest."
Hymn to Nisaba (Nisaba A)[12]: "In Aratta he (Enki?) has placed E-zagin (the lapis lazuli temple) at her (Nisaba's) disposal."
The building of Ninngirsu's temple (Gudea cylinder)[13]: "pure like Kesh and Aratta"
Tigi to Suen (Nanna I) [14]: "the shrine of my heart which I (Nanna) have founded in joy like Aratta"
Inana and Ibeh [15]: "the inaccessible mountain range Aratta"
Gilgamesh and Huwawa (Version B)[16]: "they know the way even to Aratta"
Temple Hymns [17]: Aratta is "respected"
The Kesh Temple Hymn [18]: Aratta is"important"
Lament for Ur [19]: Aratta is "weighty (counsel)"
منبع هر دو نقل قول :https://en.wikipedia.org/wiki/Aratta
- در عین حال در ادبیات داستانی سومر ، جایی هم « دختری به مادرش میگوید: « سرزمینی که با درختان سدر پوشیده شده و حفظ می شود، سرزمین درخشانی ست که ظهر چون ستاره ای فروزان می درخشد. آنجا« آغاز» آبهاست(دجله و فرات) ، که صحرا را با کانالهایش آبیاری کرده، و در کوهستانش گوزنها را از آب سیراب میکند»
منبع میراث فرهنگی، سال سوم، شماره 5، بهار 1371 صفحات 46-49 -نقل به مضمون.
اصل سومری این صحبت متاسفانه در دسترس من نیست.
درختان سدر ، را ما در اورمیه « sıdır ağacı» می گوییم. عطر دار است. مانند مسواک دهان را باآن تمیز میکردند( خاصیت گیرندگی). درخت سدر در مناطق کوهستانی پیدا میشد و به نوعی مقدس بود. توجه شود که محیط جغرافیایی در طی چند هزار سال به کلی دگرگون شده است. در زمان سومر منطقه وان، دریاچه اورمیه، آراز، کوهستان بین ایران و آذربایجان و سومر چنین نبوده که اکنون می بینیم. حالا هم بقایای درختان سدر در منطقه وجود دارد. اما محل اصلی آن در طرف جنوب ایران( رشته کوه زاگروس) است.
منطقه بین خزر، آرارات، وان، در یاچه اورمیه ، میان رودان، همدان. در جهان باستان از نظر سرسبزی تفاوت کیفی با اکنون داشته است. و به این علت هم اقوام آسیانی ( غیر آسیانی از اویل هزاره اول قبل ازمیلاری به منطقه وارد شدند- به نقل از رییس نیا در منبع قبلی) ، در این مناطق زندگی میکردند.
ادامه دارد