Skip to main content

گل بود به سبزه نیز آراسته شد!

گل بود به سبزه نیز آراسته شد!
تبریزی
عنوان مقاله:
حزب چپ بدنام کن ایران - فدا کنندگان خلق!

گل بود به سبزه نیز آراسته شد! حزبی که باید نام آن را (حزب چپ بدنام کن ایران - فدا کنندگان خلق!) نامید از همه پیش نویس ها و منشورها و بیانیه ها و اعلامیه ها و آگهی ها و اطلاعیه ها و پیام ها و قطعنامه ها و ..... که گفته و نوشته است واژه های کمونیسم و کمونیست را پاک کرده و به زبان بی زبانی می گوید که ما از این پس دیگر کمونیست نیستیم و از کمونیسم دست کشیده ایم! (اگر کسی دید که این دوستان در گفته ها و نوشته هایشان حتی برای یک بار هم که شده نامی از کمونیسم برده باشند مرا نیز آگاه کند!)

این دوستان از یک سو خود را بازمانده سازمان چریک های فدائی خلق ایران در زمان رژیم پادشاهی می دانند که یک سازمان کمونیستی بود و از سوی دیگر می گویند که کمونیسم بی کمونیسم! چنین کسانی در فرهنگ واژه های سیاسی رویزیونیست نامیده می شوند که به دست کشیدن از کمونیسم و رفتن آرام و پیوسته و گام به گام به سوی .....

..... سرمایه داری رویزیونیسم گفته می شود، (البته با به کارگیری واژه های شیک و پیک و اتو کشیده و اودکلن زده ای مانند دموکراسی و سوسیالیسم و آزادی و برابری و اصلاحات و کارگر و دهقان و رنجبر و .....)

دوستان رویزیونیست ما که (حزب چپ بدنام کن ایران - فدا کنندگان خلق!) را برپا کرده اند می گویند: "زنده باد کارگر!" اما سرمایه داری را نیز از میان رفتنی نمی دانند و می خواهند با سرمایه داری و سرمایه داران به سازش برسند! دوستان رویزیونیست ما می گویند: "زنده باد ماهی سیاه کوچولو!" اما با مرغ ماهی خوار نیز دارند به سازش می رسند چون فرمانروای دریاها مرغ ماهی خوار است و زور مرغ ماهی خوار از ماهی ها بیشتر است! دوستان رویزیونیست ما می گویند: "زنده باد صمد بهرنگی!" اما می گویند خوب شد که صمد در آب خفه شد چون اگر خفه نمی شد ما را خفه می کرد!!! سخن کوتاه، روزگار دوستان رویزیونیست ما کمابیش مانند داستانی است که "جرج اورول" نویسنده سرشناس انگلیسی به نام "قلعه حیوانات" نوشته است! (کسانی که داستان "قلعه حیوانات" نوشته "جرج اورول" را خوانده اند به خوبی می فهمند که من چه می گویم!)

تا اینجای کار ما فهمیدیم که دوستان رویزیونیست ما که (حزب چپ بدنام کن ایران - فدا کنندگان خلق!) را برپا کرده اند از کمونیست بودن پشیمان شده و دست از کمونیسم کشیده اند و آرام و پیوسته و گام به گام به سوی سرمایه داری پیش می روند!

اما گذشته از آن که گردانندگان رویزیونیست (حزب چپ بدنام کن ایران - فدا کنندگان خلق!) دست از کمونیسم کشیده اند اکنون دارند به راست گراترین راست گراهائی که در سرتاسر جهان و در سرتاسر تاریخ دیده شده اند نامه: "فدایت شوم!" هم می نویسند!!!

راست گراترین راست گراهائی که در سرتاسر جهان و در سرتاسر تاریخ دیده شده اند چه کسانی هستند؟ چنین کسانی ناسیونالیست ها هستند! ناسیونالیست هائی مانند ناپلئون بناپارت شوونیست، کایزر ویلهلم پان ژرمن، بنیتو موسولینی فاشیست، آدولف هیتلر نازی، محمدرضا پهلوی پان آریا، صدام حسین پان عرب، اسلوبودان میلوشوویچ پان سرب و .....

نمونه ای از همه چرندنامه ها، جفنگ نامه ها، هرزنامه ها، پان نامه ها، هیتلرنامه ها، سومرنامه ها، کورش نامه ها، پان ترک نامه ها، پان فارس نامه ها و ..... را که ناسیونالیست ها و پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی پیاپی می گویند و می نویسند اگر کسی بخواهد ببیند می تواند به این پیام "فدایت شوم" که به تازگی گردانندگان رویزیونیست (حزب چپ بدنام کن ایران - فدا کنندگان خلق!) برای راست گراترین راست گراهای جهان یا ناسیونالیست ها نوشته اند نگاه کند و بداند که سخن بر سر چیست!