Skip to main content

ادامه « هیچ موجود»:

ادامه « هیچ موجود»:
آ. ائلیار

ادامه « هیچ موجود»:
« هیچ» « فضایی ست خالی از انرژی»: دقیق تر: هیچ یعنی: « نبود فضا بعلاوه انرژی» . هیچ نامی ست بر « عدم فضا و انرژی»، هردو.
اینجا دو فضا وجود دارد: اول فضایی که انرژی در درون آن است( فضای محیطی مانند اتاق )، دوم فضایی که خود ذره انژری دارد. و این فضا در واقع بعدی از ذره انرژی ست.

هیچ را می توان « نیست شدن خلاء گوانتم» نیز در نظر گرفت. یعنی اگر در قدم اول جهان را یک خلاء با حداقل انرژی نزدیک به صفر0 فرض کنیم ، و بعد این « خلاء» را نیز، نیست ببینیم، ما با «هیچ» مواجه میشویم. حالا با « موجودیت این هیچ» روبرو هستیم. با « هیچ موجود» سروکار داریم.
اصولا با هستی « هیچ موجود» نباید مشکلی داشته باشیم:


1- هیچ موجود» هستی دارد و از این رو نیز بعد از هیچ به دنبال اش واژه « موجود» را میاوریم..
2- درون هیچ موجود چگونه است؟ چطور می تواند ذره اولیه را تولید کند؟
- «هیچ موجود» را می توان « یک پدیده یا حالت گوانتمی» در نظر گرفت. خاصیت حالت گوانتمی چگونه است؟ ساختار درون «هیچ» چگونه می تواند باشد؟
برای ساختار درون «هیچ» دو شرایط فرض میکنیم:
1- «هیچ» ساختاری « متقارن، منظم و یکنواخت» دارد. و فاقد هرگونه نشانی از هستی ست. در واقع هیچ مطلق است. در این حالت « هیچ» جاودانه می شود. بنابرین میگوییم«هستی» وجود ندارد و نمی تواند به وجود آید. به جای هستی، نیستی داریم. نیستی ابدی، که نازا ست.

2- «هیچ» چون «پدیده و حالت گوانتمی» ست ساختار آن از « نقض تقارن و عدم قطعیت» پیروی می کند یعنی خلاف فرض اول، نمی تواند« ساختاری متقارن، منظم و یکنواخت دائم» داشته باشد و در نقطه و مرحله و شرایطی « تقارن موجود به علت عدم قطعیت نقض می شود» . درون آن جنبش و « ذره و پاد دزه» گوانتمی ، ماده و ضد ماده پدید میایند و سپس با برخورد خود به انرژی تبدیل میشوند.
بر این اساس « هیچ» زایاست. و ذره اولیه را پدید میاورد.

چرا هیچ مطلق نیست؟ چون:
1- هیچ یکحالت گوانتمی ست و «موجودیت» دارد
2- در ساختار خود «نقض تقارن و عدم قطعیت» را داراست، و عدم یکنواخی حادث می شود. و « حرکت خلاق». در واقع « تکانه اولیه» به وجود میاید.
3- بر اساس دو نکته مذکور ذره و پاد ذره را تولید میشوند.
4- با توجه به موارد بالا هیچ یا نیستی آمیخته با هستی ست. و هر دو بخش در عین استقلال، مکمل همدیگر اند و جدایی ناپذیر. از این رو « وجود هیچ» و « وجود چیز» نسبی ست. هیچ، جدا از «وجود» نیست. و بر عکس.
با توجه به اصل عدم قطعیت نمی شود «انرژی یک نقطه از فضا دقیقا صفر باشد»، یعنی عملا در فضای کاملا خالی و فاقد انرژی- هیچ - مقداری نزدیک به صفر انرژی وجود دارد.

این انرژی از کجا آمده ؟ اگر دستگاه و سیستم بسته باشد؟ به خاطر « عدم قارن و عدم قطعیت»، تکانه اولیه رخ میدهد و ادامه می یابد که منجر به تولید ذره و پاد ذره و انژری میشود.

« جهان هستی-نیستی» ، جهان حالت های متغیر است( میدانها). از حالت هستی به نیستی و برعکس تبدیل میشود.
از سوی دیگر حالت ها نیز از حالت های کوچک و کوچک تشکیل می شوند. تا ریزترین آنها. که ابعاد حالت ها را در بر می گیرند. ابعاد به حالتها فرم می دهند. آنها می توانند در حالت های مختلف حذف و خلق شوند. ابعاد بدون محتوای خود وجود ندارند. فضا-زمان از این گروه اند.

«حالت ها»ی گوانتمی عینی و فیزیکی هستند و نمی توان آنها را « خیالی» فرض کرد. هر چند بینهایت بار تغییر و تبدیل شوند و حتی به « هیچ» رسند. هیچ خودش نیز عینی ست. به این معنی که وجود دارد. «جسم و فکر انسان» نیز جزیی از جهان گوانتم است. جهان گوانتم بدون انسان به بازی های خود ادامه میدهد. هرچند وجود انسان در آن تأثیرات متقابل خود را داشته باشد. و دارد. در عرصه ها و حالتهای مختلف قوانین خاص و عام وجود دارند.