فاشیسم به ناسیونالیسمی که بنیانگزار آن بنیتو موسولینی ایتالیائی است گفته می شود و روشن نیست نویسنده این نوشتار آن چه را که آن را فاشیسم می نامد چیست و خطر عروج چه چیزی را خطر عروج فاشیسم می داند؟ به جای به کارگیری واژه فاشیسم بهتر بود واژه ناسیونالیسم به کار برده می شد تا سخن روشنتر فهمیده شود چون فاشیسم تنها یکی از چهره های ناسیونالیسم است اما همه آن نیست و به جای سخن گفتن از خطر عروج فاشیسم بهتر بود از خطر عروج ناسیونالیسم و پان های رنگارنگ ناسیونالیستی سخن گفته می شد! چنان که نویسنده در بخشی از این نوشتار نوشته است: ( ..... فاشیسم با خود نفرت، دیکتاتوری و خشونت برعلیه غیر خودی، رقیب و طرف مقابل را به صحنه حیات اجتماعی - سیاسی وارد می کند ..... ) در این جمله اگر ما به جای واژه فاشیسم واژه ناسیونالیسم را به کار ببریم آیا سخن ما شیواتر و رساتر نخواهد بود؟ آن گاه این جمله چنین .....
البته ناسیونالیست ها راست گراترین راست گراهای جهان هستند و پیروان پان های رنگارنگ ناسیونالیستی پیرو ناسیونالیست های راست گرائی هستند که جهانیان آنها را در میدان کردار به نیکی شناخته اند! کدام ناسیونالیست های راست گرا؟ ناسیونالیست های راست گرائی مانند ناپلئون بناپارت شوونیست، کایزر ویلهلم پان ژرمن، بنیتو موسولینی فاشیست، آدولف هیتلر نازی، محمدرضا پهلوی پان آریا، صدام حسین پان عرب، اسلوبودان میلوشوویچ پان صرب و .....
از سوی دیگر نویسنده هنگام سخن گفتن از خلأ حضور چپ از حزب چپ ایران - فدائیان خلق نام می برد! گذشته از آن که حزب چپ ایران - فدائیان خلق از کمونیسم دست کشیده و راه رویزیونیسم را در پیش گرفته است و نمی توان این حزب را یک گروه سیاسی چپ به شمار آورد این گروه برای همان ناسیونالیست ها (یا چنان که نویسنده می گوید فاشیست ها) نامه "فدایت شوم!" هم نوشته است!!! پس چگونه می توان به این حزب که باید آن را حزب رویزیونیست های پشیمان از کمونیسم دانست برای رویاروئی با ناسیونالیسم و خطر عروج آن امیدوار بود؟ نامه: "فدایت شوم!" این دوستان رویزیونیست را می توان در لینک زیر دید
http://www.iranglobal.info/node/65855