آقای Peerooz....
چندی پیش در یکی از کامنت هایتان اشاره به (( هم زیستی مسالمت آمیز)) کرده بودید و همین الان هم در کامنتتان اشاره به کم آبی در کشور و محیط زیست اشاره میکنید و بعد ادامه میدهید که ((جناب lachin در آخرین کامنت های خود به "درستی بر هدف زده اند تیری"))....
اول در باره هم زیستی مسالمت آمیز.....
ما افقط و فقط در جامعه ای میتوانیم هم زیستی مسالمت آمیز داشته باشیم که یک ترک, یک عرب, یک کرد, یک بلوچ , یک رشتی و یک لر و یک فارس از نظر ارزشهای انسانی در سطح جامعه بطور یکسان شناخته و قدر دانی شوند. در این فرهنگ مالیخولیائی رستاخیزی که من و اجدادم تنها بخاطر ترک بودن ( انسان ) قبول نمی شوم , فکر نمی کنید که هم زیستی مسالمت آمیز یک ( جوک ) باشد؟ چون در این فرهنگ بیمار گونه است که (( فارسها )) خود را بالاتر از همه و احساس برتریت میکنند.من همیشه هر انتقاد سازنده را که برایم وارد
از کسی میکردید که بدلیل ترک بودن من , نوشته است ( راستی راستی فکر مینم من هم پزشگ جانواران شده ام!)...
خوشبختانه من به عنوان یک ترک , با این فرهنگ بیمار گونه اشنائی دارم و از شما و یا از دیگران انتظار هم ندارم در مقابل این تحقیرات همدردی احساس بکنم. دلیلش هم خیلی ساده است. چون به اصطلاح (( روشنفکران فارس )) به آن حد روشنگری فرانسوی نرسیده اند که هم فرانسوی باشند و هم از حقوق حقه الجزایری ها برای استقلال و آزادی « دفاع» بکند. منِ ترک زبان در هیچ نشریاتی و در هیچ مدیایی بخاطر تحقیر بیش از 90 سال, برای اولین بار ندیدم که یک روشنفکر فارس از ملت ترک معذرت خواهی بکند. ولی موقعی که من بخاطر این تحقیر اتنیکی از یک فرد بیمار و حاصل ازیک فرهنگ بیمار گونه , مصرف (( رازیانه بطور شیاف )) را مینویسم , انگار آسمان به زمین رسیده و نه تنها کامنت من ( سانسور) میشود بلکه مورد انتقاد هم قرار میگیرم. دلیلش هم به این خاطر است ما در مقابل این همه تحقیرات سالیان سال سکوت کرده بوذیم و شما ها هم هیچ وقت انتظار عکس العمل ما را نداشتید. زنده یاد (شهریار ) به خاطر این همه تحقیر مجبور شد که آن شعر معروف (( الا تهرانیا انصاف میکن )) را بسراید. دراین سرزمین ( بدون گهر ) است که منابع طبیعی زیر زمینی عربها از جمله نفت و گاز , اقتصاد فارسها را ساخته است و ترک ها خون داده اند که تا مرز و بوم این سزمین در امان بوده باشد تا فارسها بیشتر تاراج بکنند و فارسها هم خود را بیشتر از حدّ (( آقا بالا سر )) احساس کرده اند.. . آن پزشکی که در کرمان بر سر در ورودی کلنیکش مینویسد ( از پذیرقتن مریض های عرب معذوریم), درست حاصل این فرهنگ بیمار گونه است.و به این جهت است که صحبت از (( همزیستی مسالمت آمیز )) در این فرهنگ بیمار گونه نه تنها عملی نیست بلکه هر کمدین هم دم ازاین حرفها بزند, احتیاج به جوک های جدید دارد.
دوم اینکه من منتظر هستم ببینم که کامنت آقای این (( دوای التیام بخش )) که نوشته است (( ( راستی راستی فکر میکنم من هم پزشگ جانواران شده ام!) چه اثری بر روی شما خواهد گذاشت. امیدواریم که ملت های ممالک محروسه ایران هر چه زودتر به آزادی و استقلال دست بیابند و درست در آن وقت است که ما به عنوان ممالک همسایه (( بطور مسالمت آمیز )) میتوانیم در کنار هم زندگی بکنیم . به امید هر چه زودت آن روز.....