Skip to main content

روزی که در یک رستورانی در لوس

روزی که در یک رستورانی در لوس
Anonymous
عنوان مقاله:
لاکین در لوس آنجلس

روزی که در یک رستورانی در لوس آنجلس همراه دوست دخترم چای مینوشیدیم و نا امید از شکست برپایی یک لباسشویی با پنچ کارگر در لوس آنجلس شده بودم براش تعریف میکردم که هرچه ایرانیها دارند از ما ترکها دارند. مثلا قاشق، قابلمه، قاریشمیش و اچمز. و اگر ما ترکها نبودیم، فارسها به قاشق میگفتند پنجشو، به قابلمه میگفتند تاس و زبه قاریشمیش میگفتند درهم برهم.به آچمز میگفتند مات. چشماش یه فلمبه شده بود. فارسها چندین ت و ذ دارند ط ت و ظ ز ذ س ص. فارسها ۲۰۰ فعل دارند و ما ترکها ۲۰۰۰۰۰. ما ترکها زبانمان آشوری-ایلامی-مغلی است اما پارسها زبانشان ۳۰ درصد پارس سگی و ۷۰ درصد عربی و ۵۵ درصد ترک است.بهش گفتم که هر لغتی که سو و یا سه درش وجود داشته باشه و مرطوب باشه از ترکی نشات گرفته. گفت مثلا چی؟ گفتم مثلا: رودخانه سن ، سمنو، سبزی، سنبل، سینما( در حال دادن فیلمهای آبکی ترکی)،سوتک،سماور، ساز دهنی.

ساز دهنی. چشمای دوست دخترم به بزرگی گردو شده بود. گفتم که ما بهترین شاه ها را داشته ایم مثل آقا محمد خان ، احمد شاه و مظفردین شاه. از قضا دوتا مهمان در کنار میزی و در نزدیکی ما داشتند جک میگفتند و میخندیدند. لغتی آشنا بگوشم خورد که عصبانی شدم و بدون اینکه بپرسم چی گفتند، قوری داغ چایی را برداشتم و روی سر یکیشان خالی کردم. حالا خر بیار و باقلا ببر. پلیس آمد. رفتیم به کلانتری. پلیس پرسید تو چکار میکنی اینجا توی لوس آنجلس؟ گفتم میخواستم یک کارگاه لباسشویی با پنچ کارگر راه بندازم که نگرفت.
اتل متل توتوله گاو حسن نه شیر داره نه پستون. اینطور شد که دوست دخترم دید که من ای با با! جدا شد. از جانش که سیر نشده بود!