Skip to main content

خود مختاری ملتها و ملت ایران

خود مختاری ملتها و ملت ایران
سازاخ

خود مختاری ملتها و ملت ایران دو کلمه کاملا متناقضی می باشد، ملت ایران یعنی یعنی انکار ملت بودن ترک و عرب و کرد و بلوچ ووو می باشد به همراه شمشیر زبان ملی فارسی بر سر ملتها، مجاهدین خلق و هواداران پادشاهی نمی توانند با کلمات گوش نواز و با وعده های سرخرمن، و با دادن امید واهی ایشاالله، و تعارفات موهوم ملتهای غیر فارس را بدنبال خود بکشند، علی الخصوص ملت ترک آزربایجان و رهبرانش که همه این تغییر موضعهای ناغافل را موشکافانه زیر نظر دارند، خوب این چطور ممکن است که تا دیروز زبان ترکی در پایگاه اشرف ممنوع بود، یا ۲۱ آذر را پادشاهیون روز نجات آزربابایجان می نامیدند، ولی حالا یاد ملتها افتادند، و معمولا از ملت ترک که از نظر پتانسیل جمعیتی و مبارزاتی نامی برده نمی شود، و یا حداکثر در آخر صحبت با کلمه آذری از روی مساله می گذرند، ما تجربه خود مختاری در شوروی را داریم،

یعنی حکومت مرکزی افرادی را از بین همان ملت انتخاب می کند، که صد در صد گوش بفرمان مرکز باشند، و به وسیله او و گروه همراهش جمهوری های خود مختار ، همانند کشورهای مستعمره اداره می کنند، برای مثال، بعد از گذشت نزدیک به سه دهه ، جمهوری های استقلال یافته شوروی سابق، هنوز هم که هنوز است نتواسته اند از دست زبان ملی روسی خود را خلاص کنند، وقتی ثروت و قدرت کشوری در دست شمشیر زبان ملی باشد، خود بخود فاتحه زبان فرهنگ ملت ها با سو استفاده قدرت حاکم از معیشت گرائی توده ها بمرور زمان ضعیف و منقرض می گردد. ما با این تجربیات تاریخی از ستارخان و خیابانی و پیشه وری، دیگر به حرفهای شکلاتی با طعم عسل دیگر باور نداریم، و مطمعنا بدون حضور آزربایجانی آب از آب تکان نخواهد خورد، با زنده باد مرده باد گفتن و یا آویختن لچک بر سر چوب، پاسدار دریده و آخوند بی حیا را نمی شود بزانو در آورد، در انقلاب ۵۷ در چهار راه شهناز ، تبریزیها بر سر ساواکها بلائی آوردند، که از آنموقع ببعد بود که ساواکیها، جرئت نمی کردند در خیابانها ظاهر بشوند، ما با یک هیولای بی شاخ و دم طرفیم، ستارخانهای نسل جدید می توانند قال قضیه را بکنند، ولی امروز نوادگان آسیمله شده ستارخانها با کودکان خود فارسی حرف می زنند، امروز حرکت ملی آزربایجان، آب را هم بعد از فوت کردن می خورد تا نکنه دشمنان دوست نما، آب جوش را بجای آب یخ بدستش داده باشند.