Skip to main content

در معنی نام « Türk»:

در معنی نام « Türk»:
آ. ائلیار

در معنی نام « Türk»:
---
تاریخچه ی نام طایفه و قوم ترک:
1- نخستین و قدیمی ترین منبع، سند، نوشته ای ست از شهر ماریMari - سوریه امروز. زمان حمورابی شاه « سومر-اکد»
«گل- نوشته» از طایفه یا ایل و قوم « تورو ککو Turukkum , Turukku» نام برده است. این قوم با قوم هوری(خوری)

HU-ur-ri , Hari, Khurrites, Hourri, Churri, Hurri oder Hurriter

پیوند طایفه ای خیلی نزدیک داشتند.
شهر ماری باستانی توسط حکومت « سومر-اکد» بنا شده است.

در گل-نوشته ی شهرماری( زبان اکدی) :کلمه ترک به شکل Turukkum آمده: و به این اشکال هم ذکر میکنند: Turukkaeans , Turukku
37. The year in which, with the help of the god Marduk, he overcame the armies from Turukkum, Kakmum, and the land of Subartu

5. The year in which, at the behest of Anum and Enlil, he destroyed the walls round Mari and Malgia

بندهای بالا از سند شهر ماریMari نقل شده است:
منبع جملات و کلمات:

http://www.aina.org/books/poaa/poaa.htm#c9

2-« طايفة ترک بايد همان باشد که هرودوت در تأليفات خود تارژتااوس/ترگيتاوس ذکر کرده و در تورات توقارمه/توغارمه آمده است.(ج ١ص ٣.(توگرماه / توجرمه نوادة يافث بن نوح بوده است و«بيت توجرمه اسم شهر يا بلادي مي باشد که اهل آنجا با صور تجارت اسب و استر داشتند» و ظاهرا بلاد توجرمه در طرف شمال شرقي آسياي صغير بوده است (سفر تکوين ١٠:٣ کتاب حزقيال نبي٢٧:١٤ ٣٨ :٥ـ٦ هاکس ذيل«توجرمه»)- مقاله ترک- ترکها اثر رحیم رییس نیا.

3- « کلمة ترک بارها به عنوان نام جمعي از مردمان به کار رفته:سنگنبشته هاي اورخون است که شامل چند سنگ قبر از جمله سنگ قبر کول تگين (١١٣ /٧٣١ (و بيلگه قاغان / خاقان (١١٦/٧٣٤ )بوده است.» رییس نیا منبع قبلی.

4- « به نوشته او (ز- یامپولسکی) آنها را( تورکان را) در منابع آشوری توروک نامیده اند.در سنگ نوشته های میخی اورارتویی هم سخن از ایالتی در اراضی آذربایجان رفته است که قومی به نام توریخی،در اوایل هزاره اول ق.م در انها زندگی کرده اند.همین مولف براساس منابع یونانی سخن از مسکون بودن آذربایجان در سده 5 ق.م با ایرکی ها رانده است.وی از طریق تحلیل فقه اللغه ای به این نتیجه رسیده است که منظور از تورک ها و توریخی ها و ایرکی ها همان تورکان هستند.»
به نقل از آذربایجان در سیر تاریخ ایران ،رحیم رئیس نیا،جلد2ص 876

5-معنی لغوی نام ترک:

«ترک» به معنای«تؤروکtörük یا törüh یا تؤ روخtörüx تؤره مه törəmə» یا törümə است:اینجا معنای پیدایش، زاده شده،تکثیر یافتن، نسل، اولاد دارد. با کلمات تؤره مک، تؤره نجک، تؤره نمک، تؤره نیش،تؤروک törükنیز هم خانواده است. اسم «ترک» شکلی از همان کلمه تؤروک törük یا تؤرومه می باشد.
به معنای امروزی همان «بالا ، بالاسی» و «اولاد»و«نسل» است.«توجرمه» در واقع شکل تغییر یافته و سامی شده ی « تؤره مه» می باشد.

اصطلاحات tayfa-törük یا tayfa -törüh یا tayfa-tırıx
در زبان امروزی مصطلح اند. که به یک معنی اند.
کلمهtörük به اسم خاص Türk تبدیل شده است.باستانی ترین شکل آن نیز می تواند Turukkum باشد.و بعدTürüx یا Türxi.

در تورات کلمات« توقارمه/ توغارمه (توگرماه/توجرمه نوادة يافث بن نوح) نیز نشان میدهند که واژه ی «ترک» به معنی törəmə است.
6- اقوام اتصالی زبان منطقه و آذربایجان:
گفته میشود زبان Turukkumبه زبان HU-ur-ri نزدیک بود.اینها بعدها با اورارتو ها در هم آمیختند که زبان شان با هم پیوند داشت. نمونه هایی از زبان هوری و اورارتو موجود است. اتصالی زبان اند و رگه های ترکی را میتوان در زبان اورارتویی دید.
قوتی ها و لو لوبی ها دو قومی هستند که در آذربایجان ساکن اند.زبان لولوبی ها طبق اخبار گل-نوشته های آن زمان، به عیلامی ها نزدیک است.

سومر،«خوری-تورک کوم-اورار تو ...»،« لولوبی-قوتی- توریخ ...ایلات و اقوام مختلف دیگر که زیاد اند-و عیلام» همه زبانهای مختلف دارند ولی کم و بیش به هم نزدیک اند. همه اتصالی اند و دارای رگه های ترکی امروزی و باستانی. شخصاً هم این
موضوع را تحقیق کرده ام.

اقوام مذکور بعدها در دولت ماننا متحد میشوند.(احتمال میدهند زبان دولتی اش عیلامی بوده) و قسمتی هم در دولت اورارتو. دولت ماننا هم بعد ها به دولت ماد تبدیل میشود.با اتحاد قبایل دیگر .
قوم قوتی حدود 90 سال بر بابل حکومت میکند که بعد بیرونشان میکنند.این نمونه ایست از قدرت این اقوام.
کاوشهای باستانشناسی تاکنونی نشان داده طبقه ی زیرین گوی تپه اورمیه-مربوط به 4 هزارسال ق.م- منطقه ای مسکونی بوده است(منبع پیش .رئیس نیا ص.142 جلد اول ).
قوم پارس در ده طایفه اوایل هزاره اول ق.م.درقلمرو عیلام و با موافقت آنها ساکن میشوند.