Skip to main content

با توجه به سناریو های مطرح

با توجه به سناریو های مطرح
آ. ائلیار

با توجه به سناریو های مطرح شده از سوی حکومت میتوان نتیجه گرفت:
نتیجه از سناریو دوم که حکومت مطرح میکند: جسد سالم:
1- مریم با مجید ملاقات کرده و ماشین اش را به دست او داده است.
2- هنگام باز گشت توسط « رصد چیان حکومت دزدیده شده »
3- رصد چیان «اطلاعات دیدار» را از مریم به دست آورده اند. نام مجید، محل باغ، رابطه دو دوست.
4- رصد چیان مریم را کشته در باغ چال کرده اند.
5- مجید را گرفته و ماشین را به « حوالی خیابان انقلاب تهران» منتقل کرده اند.
6- مجید گفته « دیدار کردیدم ، ماشین را داد و رفت»
7- گفته اند « برویم محل دیدار- باغ- را ببینیم». و جسد را در آورده اند.( در این سناریو)
8- با شکنجه واداشته اند که تکرار کند« مریم را کشته و ماشین را در حوالی خیابان انقلاب تهران رها کرده است.»
در طی 10 روز شکنجه و آماده سازی.
----

سناریو جسد سوخته:
1- سناریو اول رصدچیان است که دیده اند امکان «پیاده کردن و قبو لاندن به افکار عمومی را ندارد و باز تاب بسیار منفی یافت»
2-ادعا شد روز 15 تیر ماه جسد سوخته زنی را در شهر قدس پیدا کرده اند. مال مریم است، پلاتین دارد، خانواده تایید کرده.
3- به دنبال آن « جسد سالم» را طرح کردند و جسد سوخته غیب شد! که از خشم عمومی کاسته شود.
4- در هر دو سناریو ادعا شده پزشک قانونی و خانواده تعلق جسد به مریم را تایید میکنند!
5- در حالیکه خانواده « حق سخن گفتن ندارد.
------
نتیجه دو سناریو این است که « کار کار رصدچیان» است. و با شکنجه مجید را به تکرار سناریو خود واداشته اند.
هیچگونه اختلاف اساسی، که نشانه قتل باشد، در میان دوست دیده نمی شود.
-----
رکنا:
«مرد جوان وقتی مورد بازجویی‌قرار گرفت، گفت: با مریم قرار ملاقات داشته است، اما از سرنوشت او خبر ندارد. او دو روز قبل در جریان بررسی‌های فنی پلیس به قتل مریم اعتراف کرد و گفت: من از 7 سال قبل بود که با مریم آشنا شدم و به او علاقه پیدا کردم و پیشنهاد ازدواج دادم.
وی ادامه داد: مدتی قبل متوجه تغییر رفتار مریم شدم و در این باره از او سؤال کردم که جواب درستی نداد. روز حادثه برای شنیدن جواب مریم با او در باغ خواهرم در اسلامشهر قرار ملاقات گذاشتم و با خودروی خودش سر قرار آمد. وقتی درباره ازدواج حرف زدم، گفت که پشیمان شده و می‌خواهد با مردی که استاد دانشگاه است ازدواج کند. من از شنیدن این حرف عصبانی شدم و کنترل خودم را از دست دادم. ابتدا شال او را برداشتم و به دور گردنش انداختم و آن قدر فشار دادم تا اینکه خفه شد. پس از آن گودالی حفر کردم و جسد را داخل گودال انداختم و سپس آن را سوزانده و سرانجام دفن کردم. سپس پشت فرمان خودروی مریم نشستم و به سمت تهران رانندگی کردم. بعد از آن خودرو را در محلی خلوت رها کرده و به خانه برگشتم تا اینکه بازداشت شدم.
بعد از اعتراف‌های متهم بود که بازپرس به همراه کارآگاهان پلیس آگاهی راهی محل حادثه شده و جسد را کشف و به پزشکی قانونی منتقل کردند. خانواده مریم هم با حضور در پزشکی قانونی جسد را شناسایی کردند. »

سایت زمانه:
«خبرگزاری مهر نیز از قول سرهنگ جواد صفایی، رییس پلیس آگاهی استان البرز نوشته است: «... جسد دختر جوان در اطراف شهرستان فردیس کشف و تحقیقات پلیس برای شناسایی قاتل آغاز شد. بر اساس سرنخ‌های موجود و نیز تحقیقات محلی، کارآگاهان به فردی که خواستگار دختر جوان بود، مظنون شده و وی را دستگیر کردند. متهم به قتل در ابتدا منکر حقایق شد اما در مقابل ادله و شواهد موجود به‌ ناچار لب به اعتراف گشود و اقرار کرد به علت اختلافات با مقتول، مریم را به قتل رسانده و پس از سوزاندن پیکرش در اطراف فردیس، وی را در همان محل دفن کرده است.»
ویدئو مریم فرجی:
https://youtu.be/SQY9fNfG3R4