Skip to main content

"......پس از گشتي كسالت بار

"......پس از گشتي كسالت بار
peerooz

"......پس از گشتي كسالت بار
بدان سان باز مي‌پرسد سر اندر غرفه‌ي با پرده هاي تار:
...........
و مي‌بيند همان شمع و همان نجواست ". چاوشی.م.ا.ث.

مشکل حیاتی ما بی آبی و چهار برابر شدن جمعیت و بقیه مصیبت هایی ست که احتیاج به تکرار آنها نیست و بیشتر آنها نتیجه ندانم کاری های روضه خوان هاست و تا آنجا که چشم کار میکند تنها راه نجات احتمالی ما اتحاد و بر انداختن این رژیم است.

و پس از صرف ده من قهوه و قلیان, سرکار و یا جناب تبریزی باز همان شعار هایی را میدهند که سالهاست این افراد داده اند و با عرض معذرت آدم نمیداند که اینها دوست نادانند و یا دشمن دانا؟ و اگر پروفسور "...کارشناسی محیط زیست! و اکولوژی! در دانشگاه کنام پاریس،..." چنین سوراخ دعا را گم کند که با وجود علم به اینکه "... سخن هیجانی و تنگ نظرانه و تفرقه افکن زیان آور است" و "..... آینده ای که جمهوری سکولار و لائیک و

برابری همه شهروندان و قدرت سیاسی غیر متمرکز دمکراتیک، مشخصه برجسته آن است", باز دعا را در سوراخ "زبان ملی" میگذارند و "عمر و زید" را بجان هم میاندازند که جای "وصل" از "فصل" حرف بزنند, جناب تبریزی ها و من "به کجای این شب تیره بیاویزیم قبای ژنده خود را"؟ نمیدانم.

فارسی، نه زبان تحمیلی بلکه زبان وحدت ملی
http://www.iranglobal.info/node/67138