Skip to main content

-«ملی گرایی» که اصطلاح سیاسی

-«ملی گرایی» که اصطلاح سیاسی
آ. ائلیار

-«ملی گرایی» که اصطلاح سیاسی فارسی ست در زبان و علم سیاست برابر آن « ناسیونالیسم» است. عنوان ویدئو این معنی را دارد که: پدیده ی تشکل خلق مسلمان، و رخداد آن» یک تلاش و تجربه ی « ناسیونالیستی» بود، در آذربایجان.

آیا این تز که « جنبش خلق مسلمان آزمونی برای ملی گرایی در آذربایجان»بود، سخن صحیحی ست؟
- « خلق مسلمان» یک « تشکل تازه پاگرفته، و با احساس لطف اگر بگوییم، حزبی تازه تشکیل یافته بود، و میتواند به حساب آید. حادثه ایکه با نام این تشکل نوپا به وقوع پیوست، یک « رخداد» بود. کسانی که با معنی « جنبش» در علم سیاست آشنایی دارند ، میدانند « حزب نو پا و حادثه ی کوتاهی» که توسط آن به وقع می پیوندد، « جنبش» نامیده نمی شود.
« هجوم خلق مسلمانی ها ( و کسانی که از این« هجوم» طرفداری میکردند)، برای« تسخیر رادیو - تلویزیون»، دقیق گفته شود یک « حمله» بود، و با واقعیت تطبیق دارد.

و خلق مسلمان هم « تشکل نوپا».

یعنی «تسخیر چند روزه ی رادیو -تلویزیون، با هجوم حزب نوپای خلق مسلمان و طرفداران»، روی داد.

پس سئوال چنین مطرح میشود:

آیا « تسخیر رادیو تلویزیون توسط حزب نو پای خلق مسلمان» ، آزمونی « ناسیونالیستی»- ملی گرایانه- برای آذربایجان بود؟

-«حزب خلق مسلمان» تحت نام « آیت الله شیریعتمداری» ، برای « رقابت با اقتدار و قدرت، به اصطلاح مذهبی، آیت الله خمینی» تشکیل شده بود. و در جهت « سهم خواهی از قدرت» قرار داشت. خمینی « قدرت و اقتدارش بسیار زیاد بود» و شکست رقیب حتمی. و دیدیدیم. پس « ماهیت حزب و هجوم آن» دعوا بر سر «قدرت بین دو آیت الله بود».

شریعتمداری و حزب و طرفداران، برای موفقیت خود خواستند « از نیروی چپ ، به خصوص فداییان ، نیرو جمع کنند» از این رو نام شخصیت های چپ از جمله « صمدبهرنگی و دیگران را در رسانه اشغال کرده شده ، اعلام میکردند و خودشان را به این شخصیتهای چپ پیوند میزدند. جهت « جذب نیرو». ولی « چپ » در کل، منهای افراد انگشت شماری ، میدانست که « حزب نوپای خلق مسلمان » نسبتی با چپ ندارد.

اینان برای «جذب نیرو »، مانند طرح نام شخصیت های چپ« ،خواسته رفع تبعیض فرهنگی» هم مطرح میکردند، اما چپ همینطور میدانست که « حل مشکل رفع تبعیض» کار ی نیست که از دست این تشکل نوپای مذهبی ، و در رقابت مذهبی، برآید. و دادن شعار جهت جمع کردن نیرو برای پیشبرد« اهداف ماهیتی خویش »، آنهم توسط «چنان شکلی»، به معنای
« اقدام اصولی جهت مبارزه برای کسب حقوق ضایع شده عمومی» نمی تواند باشد.

یعنی «وجود و اقدام»حزب مذکور ، « حرکتی سنجیده و اصولی برای کسب حقوق ضایع شده در آذربایجان» نبود. و نمی تواند هم به حساب آید. « رویداد» مورد بحث از این زاویه هم « ناموفق» بود.
اگر منظور از « ملی گرایی» یعنی « حرکتی سنجیده و اصولی برای کسب حقوق ضایع شده در آذربایجان» ، پس روشن است

که: «اشغال چند روزه ی رادیو -تلویزیون، با هجوم حزب نوپای خلق مسلمان و طرفداران» ، « حرکتی سنجیده و اصولی برای کسب حقوق ضایع شده در آذربایجان» نبود. و « امتحان این اقدام » نیز آزمونی برای کسب حقوق ضایع شده نبود.
---
اما مشکل دیگر و مهم اینجاست که اصطلاح « ملی گرایی» به مفهوم « « حرکتی سنجیده و اصولی برای کسب حقوق ضایع شده» نیست. اگر بود چه اصراری وجود داشت که خیلی ها میکوشند « ناسیونالیسم یا ملی گرایی» را به جای اصطلاح « کسب حقوق ضایع شده» به کار گیرند؟ نه، دوستان « خوب و به دقت » میدانند که مفهوم این دو اصطلاح « برابر» نیست. آنها
آگاهانه خود را « ناسیونالیست( معتقد به ایده لوژی ناسیونالیسم)، ترکیست( معتقد به ایده لوژی ترکیسم)، مسلمان( نگاه دینی و ایده لوژیکی اسلامی) ، بوز قورت ( توتم گرایی)، مانند اینها» میدانند. با درجاتی که در افراد مختلف است.

درست است، این خط -راه مذکور-« ملی گرایی یا ناسیونالیسم»است. و در واقع گام نخست فاشیسم!
و متضاد است با راه « کسب حقوق ضایع شده».
با ناسیونالیسم در دوره کنونی که مقدمه فاشیسم است نمی توان « کسب حقوق»کرد. شعار کسب حقوق اینجا « خود فریبی و دگر فریبی»ست. بنا به توضیحات بالا تز « آزمون ملی گرایی» خلاف واقع و خطاست.
ادامه دارد