Skip to main content

جناب لوائی عزیز! همانطور که

جناب لوائی عزیز! همانطور که
Anonymous
عنوان مقاله:
از حوزه عمومیت فریبکارانه تا...

جناب لوائی عزیز! همانطور که بمحضر آقای ائلیار نیز عرض شد، اما با تاسف کامنت ما گم و گور شد! امروز پس از صد سال استعمار ملل ایران، به بهانه (همه باهم) دیگر در خصوص نقش ویرانگری زبان فارسی نسبت به زبان و فرهنگ ملل دیگر جغرافیای موسوم به ایران، فروپاشی ایران و تشتت بین خلقها شکی باقی نمانده است. آنطور که بویش میرسد جهنم ایران دیر یا زود در حال فرو پاشی است. و این نه یک علت بلکه علل مختلفی دارد. یکی از علل مسجل آن قتل عام زبان ملتها و تحمیل زبان عقیم و عقب مانده فارسی بر آنان است. اگر زبان مشترک مردم ایران، مثل هند و پاکستان و کانادا و دیگر کشورهای انگلیسی زبان، انگلیسی میبود، مردم میتوانستند هم از نظر علمی و هم از نظر فرهنگی با تمام دنیا رابطه داشته باشند. از بخت بد و تحت سرکوبهای شدید شوونیسم زبان عشیره ای فارسی بر آنان تحمیل شده است. زبانی که جز در مناطق کویری ایران در هیچ کجا

کاربرد ندارد. زیرا زبان فارسی زبانی نازا و ایستا است. ساخت فعل ساده جز معدوی فعل در آن، تقریبا غیر ممکن است. این زبان که فرسنگها از دنیای تمدن و زایش کلمات عقب مانده است، در واقع با تزریق سرم زنده است، با تزریق میلیونها دلار از پولهای باد آورده نفت مفت الاحواز، به حیات خود ادامه میدهد!
در واقع زبان فارسی مثل جنازه ای است اگر رها شود متلاشی میشود. این زبان که بزوز سرنیزه و قتل عام زبانهای ملل ایران جا باز کرده است، در بین مردم ایران مقبولیت اجتماعی ندارد زیرا این زبان رابطه علمی ملل ایران را با جهان خارج کاملا قطع کرده است! این زبان زبانی عقیم، عقب افتاده و یکی از عوامل مهم عقب ماندگی مردم ایران از قافله تمدن عصر حاضر است. این زبان نه تنها در فقر فرهنگی و خرافات مذهبی غرق است، بلکه بدتر از همه قاتل زبانهای مردمان ایران است. در واقع این زبان، زندان خلقهاست.
همانطور که از قبل نیر اشاره شد، این زبان نه زبان علم است، نه زبان فلسفه است، نه زبان تکنولژی است، نه زبان اختراعات است، نه زبان اکتشافات است و نه زبان کامپیوتر و تکنولژی مدرن.
در اینجا لازم است دو مرتبه بمحضر پانفارسیسم، پان ایرانیسم و چپهای ناسیونال شوونیسمی مثل آقای (تبریزی) که سینه چاک تحت پرچم قلابی مارکسیسم، ناسیونال شوونیسم فارس را تبلیغ و ترویج میکند، که گویا به زعم خودشان فارسی سبب وحدت ایران است، عرض کنم، اگر این آقا این حرفها را در تبریز ـ اردبیل، در تهران ـ قزین در همدان ـ کرج بزند، مردم کوچه بازار به حرفهایش با صدای بلند میخندند. میگویند کسی که میخواهد زبان چهل میلیون تورک آزربایجانی را قدغن کند بطور ضروری به یک روانپزشک نیاز دارد.
جناب لوائی عزیز! همانطور که شما نیز مدام به گوش ناشنوای پانفارسیسم از آن جمله میری ها، جلائی پورها، احمدی نژادها... و امثالهم عرض میکنید، تعجب اینجاست افرادی مثل آقای (تبریزی) ها که نزدیک چهل دهه است در خارج در یک کشور امپریالیستی غرب جا خشک کرده در کمال رفاه و آسایش که حتا رنج کارگر را نیز نمی تواند تصور کند، از کمونیسم دم میزند، در زیر لحاف همین پانفارسیسم مستورند. اینان برای مغشوش ساختن اذهان مردم دم از مارکسیسم میزنند، اما اگر بپرسی کتابهائی را که از مارکس خوانده ای نام ببر، میزنند به صحرای کربلا، و مثل آدمهای بیسواد میخواهند سیاستهای استعماری شوونیسم فارس را که یک سده تمام، جغرافیای موسوم به ایران را بمردم جهنم کرده است، با شعار های باصطلاح چپی بخورد مردم دهند. از این آقایان باید پرسید شما که خود را مارکسیست تلقی میکنید، مارکس در کجای آثارش گفته است چهل میلیون آزربایجانی اجازه ندارند به زبان مادری خود درس بخوانند!؟