Skip to main content

جنبش فدایی، سازمان فدایی،

جنبش فدایی، سازمان فدایی،
آ. ائلیار

جنبش فدایی، سازمان فدایی، فداییان اورمیه
------------
1- جنبش فدایی، یک جنبش سراسری بود. همزمان با تشکیل سازمان، و بعد از تولد آن ، گروه های مختلف و مستقل فدایی زیادی( مستقل از سازمان و از همدیگر»، « گاهاً با ار تباط ، و اگثراً بدون ارتباط با سازمان» ، در مناطق مهم کشور، مانند آذربایجان و غیره پدید آمده، و به فعالیت « سیاسی -تشکیلاتی، و صنفی» ، در جامعه مشغول بودند.
2- سازمان در مرکز این جنبش قرار داشت. و مواضع آن در جنبش مورد « بحث » بود.
3- در جنبش فدایی تنها سازمان، مسلح بود -حدوداً چند ده نفر- باقی جنبش کار سیاسی میکردند.
4- از آغاز تولد سازمان تا کشته شدن حمید اشرف ، سازمان بیشتر کادرهای زبده یعنی« سرمایه» خود را از دست داد.
---

5- بعد از بهمن 57 ، « عده ای زندانی سیاسی » که عملاً در« قرنطینه فکری» بسر برده بودند، با ارتباطات « دوستی» که داشتند، در مرکزیت سازمان قرار گرفتند که عمدتاً فاقد «سرمایه فکری» شده بود. این «بی سرمایگی» البته در خود سازمان بود و نه در« کل جنبش». که اشاره خواهد شد.
6- نتیجه ی این مرکزیت « قرنطینه ای فکری» « انشعاب» بود که پیش آمد. اول مسئله اشرف دهقانی و بعد هم اقلیت فدایی جدا شدند.
7- سازمان با مرکزیت جدید که عمدتاً همین « زندانیان سیاسی سابق محصور در قرنطینه فکری» بودند، طبیعی بود که « شناخت درستی از اوضاع نداشته باشد».
9- نه روحانیت و سیاست اش را شناختند و نه نیروهای سیاسی جامعه را. و نه حتی خود جنبش فدایی را. و نه بهمن 57 را. و نه شناخت درستی از مبارزه ی جهانی زحمتکشان داشتند. خیلی راحت چنان خود را «خالی» یافتند که به « خانه حزب توده» پناه بردند. این نهایت« افلاس فکری قرنطینه» ایها بود.

10- گفته شد فدایی یک جنبش بود و تنها در سازمان خلاصه نمی شد. در جنبش فدایی « کادرهای زبده ای» بودند که « قرنطینه ایها» ، از زاویه « دانش سیاسی و شناخت اوضاع جاری و توان عملی» قابل مقایسه با آنها نبودند. اما طبق « مقررات سازمانی از بالا به پایین» این افراد امکان تأثیر گذاری تعیین کننده ای در مشی سازمان نداشتند. آنها با درک سیاست مرکزیت جدید یا به کنار رفتند مانند زنده یاد تقی افشانی، و یا در منطقه خود « در ستاد های فدایی» کوشیدند « سیاست مستقلی» را پیش برند. مثل ستاد اورمیه.
------
گروه اورمیه:

11- « گروه اورمیه » یکی از «گروه های مستقل فدایی» داخل جنبش بود که همزمان با تشکیل سازمان، در اورمیه پدید آمد و در شهرهای مختلف از جمله در تهران ارتباطاتی داشت. درتابستان سال 1351 ، 22 دو نفر از این گروه دستگیر و 14 نفر محاکمه، 13 نفر محکوم به زندان شدند . از یک تا شش سال. بیش از تعداد دستگیری ها نیز توانستند در امان بمانند. هنگام محاکمه گروه ازدحام بزرگی جلو دادگاه وجود داشت که گفته میشد از زمان پیشه وری تا آن موقع بی سابقه بود.
-----
ستاد اورمیه:

12-تعدادی از 1-فعالان گروه اورمیه، در 57 در تشکیل ستاد فداییان در اورمیه شرکت کردند. 2-دانشجویان پیشگام( دختر و پسر)، 3- زندانیان سیاسی تازه آزاد شده، 4- فعالان سیاسی دیگر، باقی بخشهای فعالان ستاد را تشکیل میدادند. در مجموع ستاد از این «چهار بخش» تشکیل شده بود.

----
سازماندهی گروه اورمیه:
13- گروه حدوداً از 1347 ، همزمان با مرگ صمد بهرنگی، شروع به «1- ارتباط گیری،2- آگاهی رسانی، 3-سازماندهی»( بیش از 50 نفر) کرذ. که در میان اقشار مختلف اجتماعی ، از « یدی و فکری»، فعال بودند. در 51 وارد «فاز عملیاتی» میشد که دستگیر شد.
از کارهای گروه 1-« تهیه منابع لازم جهت مطالعه در زیان فارسی، 2- داشتن مترجم جهت ترجمه آثار مورد نیاز از زبانهای دیگر ( مخصوصاً انگلیسی و فرانسه، که عمدتاً از فرانسه ترجمه میشد) ، 3- رساندن این منابع به دست اعضای گروه، ... گوشه ای از تلاشهای فکری آن را نشان میدهد.
جهت آگاهی بیشتر به منابعی که در کامنت دیگر داده ام مراجعه شود.