Skip to main content

جناب معروف کعبی با وجود درستی

جناب معروف کعبی با وجود درستی
peerooz

جناب معروف کعبی با وجود درستی بسیاری از گفتارشان میفرمایند" پیام پروفسور بیرکار بە چهل میلیون کرد را، نە اصولا یک اشتباە، بلکە نتیجە‌ی یک بی‌دقتی دیدم. فکر می‌کنم منظور ایشان حذف غیرکردها از این شادی نبود بلکە بیان توجهی بە وضعیت سیاسی و آموزشی مردم کرد در منطقە بود.". میگویند آدم زنده وصی و وکیل نمیخواهد. نمیدانم چرا جناب کعبی بدون وکالت (؟) از جانب جناب کوچر سخن میگویند.

از قراری که از اخبار بر میآید جناب کوچر بیرکار ۴۰, ساله رشته ریاضی را در دانشگاه تهران به پایان رسانده و من چیزی در باره فعالیت های سیاسی او در این مدت ندیده ام, یعنی به نظر نم یرسد که ایشان زندانی شده و یا از تحصیلات ایشان در دانشگاه تهران جلوگیری شده باشد. ولی ایشان پس از خاتمه تحصیل بدون مقدمه به انگلستان رفته و تقاضای پناهندگی سیاسی می نمایند و این تقاضا پذیرفته میشود ( بر چه پایه ای؟ نمیدانم). ظاهرا

ظاهرا از آنچه بر میآید جناب ایشان از همان ابتدا معتقد به ناسیونالیسم کردی بوده و اظهارات اخیر ایشان چیز تازه و قابل دفاعی نیست.

برای آنهایی که در درک معنی ناسیونالیسم اشکال دارند اینگونه باورها و کردار ها سنگ اول بنائی است که پایان آن آلمان هیتلری و اسرائیل ناتنیآهوئی و بیشمار حکومت های کم و بیش ناسیونالیست است. و مولانای ترک - فارس بدرستی بیان فرموده اند که :


جان گرگان و سگان هر یک جداست
متحد جانهای شیران خداست

جمع گفتم جانهاشان من به اسم
کان یکی جان صد بود نسبت به جسم

هم‌چو آن یک نور خورشید سما
صد بود نسبت بصحن خانه‌ها

لیک یک باشد همه انوارشان
چونک برگیری تو دیوار از میان

چون نماند خانه‌ها را قاعده
مؤمنان مانند نفس واحده

شب بهر خانه چراغی می‌نهند
تا به نور آن ز ظلمت می‌رهند

آن چراغ این تن بود نورش چو جان
هست محتاج فتیل و این و آن

آن چراغ شش فتیلهٔ این حواس
جملگی بر خواب و خور دارد اساس

بی‌خور و بی‌خواب نزید نیم دم
با خور و با خواب نزید نیز هم

بی‌فتیل و روغنش نبود بقا
با فتیل و روغن او هم بی‌وفا

زانک نور علتی‌اش, مرگ‌جوست
چون زید, که روز روشن, مرگ اوست