Skip to main content

"چه باید کرد؟"

"چه باید کرد؟"
آ. ائلیار

"چه باید کرد؟"
جوابی که نویسنده مقاله ،«در متن حاضر»، به سئوال خود میدهد، شسته و رفته اش این است که:
«سکوت باید کرد»!
این نه سخن حکومت، بل سخن و چاره یابی یک زندانی سیاسی ست.
بر چه پایه ؟
براین اساس که چگونگی« گام های حرکت ملی آذربایجان» را تشخیص داده اند.
فکر میکند «چه برای مذاکره و چه برای مقابله، پیش شرط هایی برای ائتلاف و همراهی لازم است»
چون هنوز این «پیش شرط ها» فراهم نشده« اجتناب از هرگونه فضای هیجانی چند وقت اخیر ایران، لازم است»
چرا که «برای اخذ بهترین تصمیمات، دوری گزینی از خیزشهای اخیر ایران، ضروری است.»
پس « خواسته های اقشار مختلف آذربایجان» چه میشود؟
البته اینها « اولویت جنبش» اند، اما نباید با تکیه به« اولویتها و خواسته های اقشار مختلف آذربایجان»، راه ائتلاف با اوپوزیسیون مرکزگرا را در پیش گرفت.

«چون اتکاء به نیروهای اپوزیسیون مرکزگرا به شکل شتابزده، بدون چهارچوب های مذاکراتی، می تواند آینده سیاسی آذربایجان را دچار تهدیدهای جدی سازد. » صحیح نیست که آذربایجان دچار تهدیدهای جدی شود. بنابرین سئوال چه باید کرد؟
مطرح میشود...
اینجاست که نویسنده، « سکوت باید کرد» را شعار خواننده میکند!
شعاری که، حرف دل «پادگان سازان» و اشغالگران آذربایجان است!

آیا مطمئن هستید که اینها گزاره های یک روشنگر است و نه حکومت؟
چه فرق میکند، روشنگر یا حکومت؟ «سکوت» «جان» اشغالگر است
و حفظ میشود!
ماهیت سیاستِ « باید و نباید» چنین است. سیاستی که چهل سال است « امر و نهی»
میکند. با تجاوز به جسم و روح انسانها.
حرف اش که خریدار ندارد، در کلبد ما حلول میکند و زبان ما را به خدمت میگیرد.
« گزاره سازی» سکوت. و سکوت «گزاره ها»!