Skip to main content

شاعر خطایی،

شاعر خطایی،
آ. ائلیار

شاعر خطایی،
از خانواده ی صوفی شیخ صفی الدین اردبیلی
تولد و درگذشت:1524 — 1487م.
حامیان: قبایل متحد،زیر نام قیزیل باش
اعتقاد: طریقت صوفی شیخ صفی الدین
نفوذ : در کل آذربایجان، و در بخشی از امپراطوری عثمانی ، و کم و بیش در دیگر مناطق منطقه.
تحصیلات: زبان عربی، فارسی، ترکی، دین ، شعر ، صوفی گری. و...
فعالیت:
کودک:
شاه :1501م. تبریز ، 13 ساله (اعلام طریقت صفوی شیعه، مذهب رسمی)
جنگ:1501 تسخیر باکو: 14 ساله
جنگ نزدیکی همدان 1053 با سلطان مراد ؛16 ساله
بالغ:
-تألیف مثنوی ترکی،حدود 1506 م. ؛ 19ساله

جنگ مرو،، با قوشون شیبانی خان، 1510 ؛23 ساله
جنگ چالدران: 1514 م. 27 ساله
جنگهای:
هرات، بلخ، مرو، تمام ایران، عراق عرب، خراسان. و تسخیر آنها.
مساحت مملکت صفوی دو میلیون و 800 هزار کیلو متربع
هنگام در گذشت: 37 ساله

آثار قلمی :
- دیوان ترکی
-مکاتبات با سلطان عثمانی ...

مکاتبات با سلطان سلیم عثمانی:
نامه سلطان سلیم به شاه اشماعیل:
-« اگر سنت خلیفه محمد را نپذیری و بلاد و نواحی قلمرو حکومتت را به تمام و کمال جزء متعلقات و ضمیمه ممالک محروسه عثمانیه نکنی،عسگر ظفر مخصوص« کانهم بنیان مرصوص» چون اجل مسمی برسرت فرود میاید و به حکم « اقتلوهم حیث وجد تموهم»دمار از روزگارت بر میاورد... اساس دین متین را برانداخته لوای ظلم را به قواعد تعدی برافراخته، نهی منکر، امر به معروف از شعایر شریعت ندانسته، شیعه ی شنیعه خود را به حلیل فروج محرمه و اباحت دماء محترمه تحریص نموده ... مسجد خراب کرده و بتخانه ساخته ، پایه بلند اسلام پایه بلند را به دست تعدی در هم شکسته ، فرقان مبین را اساطیر اولین خوانده ، اشاعت شناعت را باعث شده نام خود را حارث کرده...»
در این نامه هم سلطان سلیم مانند نامه های پیشین از دشنام و ناروا خود داری نکرده است. قبلا شاه اسماعیل را«بچه صوفی، ناپاک ، کافر و مرتد...»نامیده بود. منیع :مرتضی راوندی تاریخ اجتماعی ایران ص 200

پاسخ شاه اسماعیل جوان:
به نوشته مرتضی راوندی تاریخ اجتماعی ایران ص 200 ، او در عین شجاعت و دلیری، شرط ادب را به جای آورده و اشاره کرده است:
«با اینکه به خاندان سلطان محبت قدیم داریم و رنجشی در دل ما نیست،ناچار خصومت سلاطین را که رسمی قدیم است تحمل میکنیم ، لیکن هتک حرمت و ناسزا گویی شایسته نیست و کلمات نامناسب وجهی ندارد... این اقوال و افکار ناپسند، مولود تخیلات منشیان تریاکی سلطان است، و این نامه در حال نشاه بنگ و تریاک به وسیله منشیان مذکور نگاشته شده است...» و سلطان را از سرانجام تلخ و زیانبخش خصومت برحذر داشته و یاد آور شده است که این نامه را از سر دوستی نوشته است. پس بهتر است که در نتیجه و سرانجام این کار خطیر نیک بیندیشد و از راه عاقبت اندیشی در آید زیرا پایان کار نا محمود است و پشیمانی در آن سودی ندارد.»

این نمونه ای از برخورد اسماعیل جوان و سلطان سلیم است. به روشنی پیداست که از نظر سیاست خارجی، درک و نگاه به مسایل، یادآور برخورد یک سیاستمدار اندیشمند با یک آدم عامی و زور گو و کهنه ذهن است. تا جایی که دیده ام در دیگر نامه ها نیز این تفاوت وجود دارد.
نوشته اند:«شاه اسماعیل در جنگ چالدران زنجیری را که توپ های عثمانی را بهم وصل میکرد با شمشیر پاره کرده بود. بعد از جنگ سلطان سلیم پیام مید هد که آن شمشیر را بفرستید ببینم. شمشیر را میفرستند، سلطان سلیم نمی تواند آنرا به کارگیرد ، میگوید شمشیر همان نیست. شاه اسمایل پیام میدهد که « شمشیر همان است، اما بازو همان نیست».
این سخن حتی مستند هم نباشد باز همخوان با جوابهای اندیشمندانه شاه اسماعیل در مکاتبات است. و نشان دهنده ی شخصیت و دانایی و شایستگی اوست.
----
دو دیدگاه در مورد شاه اسماعیل:
1- نوشته جهان گردان خارجی ، برخی تاریخ نویسها، منفی.
2- نفوذ شاه اسماعیل در میان مردم، مثبت.
چرا شاه اسماعیل نفوذ زیاد و کارایی در میان قبایل و مردم داشت؟
-پدر بزرگ و پدر اش را کشته بودند. مردم این میدانستند.
-طریقت صوفی گری شیخ صفی در آذربایجان، و منطقه نفوذ فراوانی داشت. و بعدها نیز رهبری طریقت به شاه اسماعیل منتقل شده بود.
- مردم از ظلم موجود در جامعه و منطقه به تنگ آمده بودند و نیاز به«رهبر و نجات بخش»داشتند.
-این رهبر عملاً یک«کودک پاک»بود که پیدا شده بود. چون یک فرشته آسمانی. همه فتوحات به نام این«کودک معصوم» که حکم فرشته ی نجات بخش را در قلب ستمکشان پیدا کرده بود، انجام گرفت و او در 13 سالگی به پادشاهی رسید.
- نفوذ معنوی و فلسفه دینی شیخ صفی زمینه ی اعتقادی اتحاد و مبارزه و قدرت گیری را آماده کرده بود. تنها نیاز به یک پرچم و سمبل و معصوم بود که همه بدور او گرد آیند.چه معجزه ای شگفت انگیز تر از یک کودک میتوانست باشد؟