Skip to main content

پس برای اتحاد و مبارزه، هم «

پس برای اتحاد و مبارزه، هم «
آ. ائلیار

پس برای اتحاد و مبارزه، هم « تئوری اعتقادی آماده بود و هم فرشته». و ظلم غیر قابل تحمل. براین اساس حداقل 10 طایفه و قبیله گرد این کودک جمع شدند.
آیا همه سرگردگان قبایل طریقت چی بودند؟ نه، ولی در میان طوایف طریقت چی ها نیز کم نبودند. اما رؤسای قبایل عمدتاً به خاطر « قدرت و مکنت و غنیمت » گرد فرشته جمع شده بودند و عملاً نیز جنگها و فتوحات را « آنها و با هم اندیشی طریقت چی های کهنه کار و معتقد» انجام میدادند. اتحاد « صوفی، نظامی، معصوم» و « مردم ستمکش و باورمند به فرشته» تحقق یافته بود.
اسماعیل در جنگ همدان با سلطان مراد 16 ساله است. تنها در جنگ مرو است که به 23 سالگی رسیده .
در کتاب سفرنامه های ونیزیان در ایران آمده« این صوفی[ شاه اسماعیل] را رعایایش چنان ستایش میکنند که پنداری خدا بر روی زمین است.بسیاری از سپاهیان بدون زره وارد معرکه کارزار میشوند...

در سرتاسر ایران نام خدا فراموش شده و همه جا نام اسماعیل برزبانهاجاری است.» ص 198 مرتضی راوندی.
این پدیده در مورد شیخ صفی نیز بود. « وقتی شیخ صفی فوت کرد اکثر اهای آذربایجان و قفقاز از معتقدان شیخ بودند. ...در اردبیل لااقل 90 در صد مردم خود را هوا خواه شیخ می شمردند.. بغداد، سوریه، فلسطین، ترکستان شرقی، دستجاتی خود را صوفی صفوی می دانستند...»
هنگام ورد شیخ به حدود گرمرود و ولایت اورمیه « جمعیت به قدری در کوه و صحرا موج میزد که شیخ ناگزیر به پشت بام رفت. » ریسمان توبه که یک طرف در دست شیخ و سر دیگر در دست مردم بود، ریسمان به ریسمان بسته بودند و هر رشته در دست دو سه هزار نفر بود و بدین طریق با شیخ بیعت و توبه و تلقین دریافت میکردند. راوندی ص 194( کتاب سه جلد در یک مجلد).
« نخستین شیوخ ضفوی در اردبیل میزیستند، زبان ایشان آذربایجانی بود، نفوذ ایشان عظیم و مریدانشان نه فقط در آذربایجان بلکه در مغرب ایران، و اصفهان و شیراز و نقاط دیگر و روم (آسیای صغیر)فراوان بودند»ص 196- راوندی.( همه نقل قولها از بخش سلسله صفویه ).
اینکه عقاید شیخ صفی چه بود موضوع این نوشته نیست. اما در پروسه طریقت صوفی صفوی دو گرایش میتوان دید:
1- گرایش در ایران، که به تدریج در شیعه 12 امامی حل شد.
2- گرایش طریقت صوفی صفوی در عثمانی که بقایایش هنوز هم وجود دارذ و اشعاری به نام خطایی میخوانند و او را پیر و مراد خود میدانند. و شاه اسماعیل خطایی را شاه اعتقادات خود می شمارند.
موضوع دیگر اعتقادات خود شاه اسماعیل است که در اشعارش دیده میشود. آنچه از این طریقت در عمل پیاده شد چندان ربطی به شاه اسماعیل ندارد. او در طول عمر کوتاه خود بیشتر در جنگ ها بود و چندان فرصتی نیافت که بتواند به اوضاع اجتماعی و زندگی مردم بپردازد، و نتیجه منفی یا مثبت آن را تجربه کند. ولی تا این حد توانست به هدف « تمرکز قدرت در سرزمین وسیعی» دست یابد و آنرا در برابر امپراطوری عثمانی که دهان بسیار گشادی داشت حفظ کند.

دیدگاه منفی در مورد شاه اسماعیل:
1- بخشی از این دیدگاه مربوط به زمانی ست که اسماعیل کودک و یا زیر 18 است. با اینکه او را در 13 سالگی به عنوان شاه برگزیدند، ولی همه کاره ی سیاست و نظامی گری و اداره امور جامعه به دست سرگردگان و بزرگان طوایف است. و زیر سمبل نام او عمل میکنند.
اینجا برخی از قلمزنان داخلی و خارجی، قدیمی و جدید، کوشیده اند مسئله « قتل و غارت و اسیر گیری و کشتار به خاطر عقیده ، و کشتار در جنگها» را به « نامه اعمال» شاه اسماعیل کودک و ضغییر بنویسند و « سرکردگان و تصمیم گیران اصلی را فراموش کنند.
شاه اسماعیل کودک و به سن بلوغ کامل نرسیده نمی تواند مسئولیت چنین کارهایی را به عهده داشته باشد. اگر در این سن ، در جریان قدرت گیری کار خلاف و غیر انسانی انجام پذیرفته، که البته انجام گرفته، متوجه بزرگان دور و بر اوست.
اما از وقتی که 18 سالگی را تمام کرده،و در جنگ ها شرکت کرده، مسئولیت آنها هم بخشاً متوجه اوست. و از این گریزی نیست.

ادامه دارد