Skip to main content

ادامه:

ادامه:
آ. ائلیار

ادامه:
جامعه بعنوان یک موجود و پدیده زنده، بخواهیم-نخواهیم همیشه در «حرکت»است. با افتد و خیزِ یا زیگزاکی حرکت میکند. نه با خط راست و مستقیم به جلو.
نیروی محرکه اش « تضادها و همزیستیها»ی درونی آن است. «خودسازمان یابی و خودسازمان دهی» اش، بر اساس « همه تجارب فرهنگی،سیاسی،اقتصادی،تاریخی ...» قرار دارد. یغنی بر پایه « فن و دانش اجتماعی و فردی».
جامعه را نمی توان مهندسی کرد. توسط فردی، افرادی، مکتبی، دینی، حزبی. اما جامعه بر اساس « فن و دانش فردی- اجتماعی خود، میتواند خودش را در پروسه « خودسازمان یابی و خود سازمان دهی » ، بطور نسبی و تا حدوی « آگاهانه» ، قرار بدهد ، و بر مشکلات « بهزیستی اجتماعی» گام به گام، حداقل ، نسبی، فائق آید.

« خود گردانی کار» و « جامعه خودگردان» ، نیاز دارد نخست « جامعه ی دموکراتیک» عملاً موجود باشد. در داخل این اجتماع ست که میتوان « آگاهانه و جمعی، با مشورتگری اجتماعی» بنیاد های لازم را پی ریخت. وگرنه از راه « دیکتاتوری این و آن حزب یا احزاب، این و آن طبقه اجتماعی، یا این و آن طریقت» آب در هاون کوبیدن است. پس گام اول از دید این نوشته « جامعه دموکراتیک با معیارهای حداقل استاندارد جهانی»ست، در گام دوم جامعه میتواند به تدریج خود را به سوی « جامعه خودگردان» بکشد.
ولی قبل از این دو گام ما در گام صفر0 قرار داریم. یعنی در « جامعه دیکتاتوری».
اکنون اجتماع ما در « تضاد جامعه و حاکمیت» گیرکرده است. حاکمیت لیاقت حل نسبی مشکلات را ندارد.
«قدرت تغییر جامعه» نیز هنوز ضعیف است. گرچه احتمال نیرومند شدن آن وجود دارد.
-------

در شرایطی که هستیم حاکمیت میخواهد چکار کند؟
حاکمیت نمی خواهد، و با احتمال قریب به یقین نخواهد خواست، در برابر « اجبار جامعه ، برای تحویل حاکمیت» تسلیم شود.چون از ابزار « قدرت» برخوردار است.
حاکمیت میخواهد « اصلاح طلب، اعتدال گرا، اصول گرا یا به عبارت دقیق «همه قوای» خود را «تحت سلطه رهبر»جمع کند. شعار قلبی حاکمیت « تمرکز همه قوا به دور رهبر»است. برای چه؟
برای « تشکیل دولت جدید، به خصوص از راه علنی شدن بخشی از دولت سایه ، و در صورت نیاز تعیین رهبر جدید، برای ادامه حیات حاکمیت اسلامی ». یعنی برای ادامه حاکمیت، به « اعمال قدرت، قدرت سازی جدید ، حفظ رهبر ی» فکر میکند.
این هم راه حل مشکل جامعه نیست. اما حکومت میخواهد طول عمر کسب کند. استعداد حل مشکل ندارد. وجود خودش بزرگترین مشکل شده است.
اینکه آیا خواسته اش عملی خواهد شد یا نه، باید منتظر ماند.
ضعف مهم جامعه دو چیز است:
1- حرکت تغییر خواهی اش ضعیف است
2- طبق تاریخ خود، «خصلت ائتلافی موقت، در دقیقه 90 » دارد .
---
این است که هیچ وقت مردم جامعه ما نتوانسته اند « خودشان در مورد سرنوشت جامعه یشان تصمیم بگیرند».
و معمولاً « خارجی ها» فرم زندگی اجتماعی ما را تعیین کرده اند. آخرین آنها « گووادالوپی ها» بودند، و اکنون نیز میخواهند « ترامپ ایستها»باشند. بدون در نظر گرفتن اینکه « سیاست ترامپ برای جامعه ما منفی یا مثبت» است.

بله ، سیب قدرت روی هوا نمی ماند. از قانون نیوتون پیروی میکند. اگر « لیاقت زمین بودن را ندانشته باشی، باید منتظر باشی که زمینی، سیب ات را بگیرد».
özü yıxılan ağlamaz خود افتاده را، گریه، نه شایاست.
---
اما با تمام اینها، امکان و احتمال پیروزی دموکراسی بر دیکتاتوری زیاد است. میتوان امیدوار بود.