Skip to main content

مکمل:

مکمل:
آ. ائلیار

مکمل:

رنگین کمان:
در ترکی: ترکی ترکیه: gök kuşağı, alkım , Meryen Ana
در ترکی آذربایجان: آذربایجانجا: ,( gög qurşağı, qarı nənə qurşağı, Fatma nənə irişi (işi
مادر پیر، مادر فاطمه، مادر مریم، کمربند آسمان
منبع فرهنگ بهزادی
تشبیه کمان رنگی دراز به:
- cecimجئجیم( جاجیم) و...
- örkən اؤرکن( طناب کلفت یا پهن)

iş کار، عیز مستقیماً « کار با دستگاه فافندگی، (مثل فرش و جاجیم ...) یعنی dəzgah işi
eş جفت، یار، دوست، لنگه ( سئرچه اشینی آختاریر : گنجشک جفت اش را جستجو میکند)

(eşmə (q. eş; eşi تابیده شده ، اشاره به طناب ، چیزی که تابیده شده. از مصدر eşmək: ریسیدن
eş; eşi اینجا تابیده شده
eşini اینجا تابیده شده اش را ( طناب اش را)

iriş تار، تار پارچه
iriş از مصدر çatmaq) irişmək )یا ilişmək بند شدن

جمله و اصطلاح با کلمه رنگین کمان:
با واژه ی iş که عامیانه استعمال میکنند: خواهیم گفت که اصل کلمه نه ایش ، بل iriş تار است.

- qarı nənə(Fatma nənə, Meryen Ana) iş ozadıb
مادر پیر، مادر فاطمه، مادر مریم، کارش را شروع کرده
iş görür... کارش را انجام میدهد
cecimin(örkənin) toxuyur...جاجیم اش را، طناب اش را می بافد.
-Fatma nənə iş əyri کمانه ی کار مادر فاطمه ( اصطلاح به جای gög qurşağı); کوتاه : nənə iş əyri کمانه مادر .
کلمه فاطمه یا مریم بعد ها توسط مذاهب اسلام و مسیحیت به کلمه ana که همان nənə باشد، افزوده شده است.
---
-اسم کهن همان ana یا در سومری an-na است و شکل دیگر آن nə-nə می باشد.
کلمه iş که در محاوره اکنون بدون اطلاع از « ریشه و ادبیات این اصطلاح) استعمال میشود در اصل
--
iriş تار ( مفرد، به جای جمع نیز استعمال میشود -تارها)
ana irişi تحت اللفظی تار یا تارهای مادر( منظور تارهای( بافتنی، طناب، جاجیم...) مادر.
əyiri-mək ریسیدن
ana irişi əyirir مادر تار می ریسد
əyri ، خمیده، کمانه ، به شکل yay کمان
ana iriş əyri کمانه ی تار مادر
اصل اصطلاح محاوره ای ana işi در واقع به صورت کتبی ana irişi است. یعنی تار مادر
وقتی به کمان بودن آن اشاره میشود به این صورت در میاید: ana iriş əyri کمانه ی تار مادر
در ana iriş əyri کلمات iriş əyri کمانه ی تار، بعد ها بجای tir در نام سومری رنگین کمانtir-an-na آمده است.
و نقش an-na یا ana; یا İnan-na از مادر جنگاور به مادر بافنده تبدیل شده است.
و کمان اش نیز به کمانه ی تارها تبدیل شده. بعدها در مسحیت، و اسلام هم نامهای مریم و فاطمه در کنار نام ana قرار گرفته است.
ولی با تمام اینها رد پای « کمان tir و an-na » هنوز هم باقی ست.

الهه ای که از عشق و مبارزه به « مادری و بافندگی» رسید
چهره ی دوست داشتنی اش را همچنان حفظ کرد
از دوره "جوان مادری" به کهن سالی رسید، نام اش را به معنی« مادرana» به ما رساند.
و هربار که باران آمد با گمان رنگی اش چهره نمود و جاودانگی اش را خاطرنشان کرد:
آری اینجاست ana مادر، İnanna .
---
نتیجه:
در جمله محاوره ای ana iş əyirir ،
iş اینجا به معنی کار نیست، بل کوتاه iriş است در زبان شفاهی. کلمه əyirir می ریسد
در مورد تار پارچه و نخ و طناب استعمال می شود، نه در باره کار.
اگر هم جمله ana eş əyirir باشد ، اینجا eş کوتاه eş-mə در زبان شفاهی ست. و نامی ست برای طناب. معنی جمله میشود: مادر طناب می بافد.
--
اما آنچه خود شنیده ام جمله به صورتFatma ana iş əyirir است. که گفتیم صحیح اش:
ana iriş əyirir مادر تار [پارچه] میریسد.

منابع:
1- فرهنگ Karl Steurwald
2-منبع : فرهنگ بهزادی