Skip to main content

حکومتی ها چند نوع اند؟

حکومتی ها چند نوع اند؟
آ. ائلیار

حکومتی ها چند نوع اند؟
----------------------------
شاید بشود گفت دو نوع مدافع نظام اسلامی داریم:
1- نوع اول مدافع حکومت اسلامی، مانند خود خامنه ای، مکارم شیرازی، لاریجانی ها، جنتی ها و امامان جمعه و نظامیان و مانند اینهاست. سخن اینان در رسانه های داخلی و خارجی پخش میشود. و دیگران هم می بینند و می شنوند و میخوانند که « حرفشان» چیست.

2- نوع دوم ، خودش را روزنامه نگار، خبرنگار، صاحب سایت، نویسنده و کامنت نویس،سیاسی، چپ و راست و میانه و شاه چی، ایران پرست، جمهوری خواه، جدایی خواه، فدرال چی، استاد، دانشجو، محقق، دانشمند، کرد، ترک، عرب، بلوچ وووو ، کوتاه، هر چیز و هر عنوان و هر عقیده ای که به نظر تان برسد یا نرسد، معرفی میکند.

کار این دو گروه:
- گروه اول آشکارا از حکومت اسلامی دفاع میکند. و «راست» روی خط فکری خودش راه میرود. خط فکری این گروه را « دفاعی» می نامم.

- نوع یا گروه دوم هم از حکومت اسلامی دفاع میکند.
اما با « خجالت، ترسویی، بزدلی، عوامانه، با بی دانشی و بیسوادی، بی جرأتی، و سطحی». فرق نمی کند کامنت نویش اش باشد یا استاد و دانشمندش. او هر عنوانی که داشته باشد دارای« تفکر سطحی مغشوش» است .
خط فکری گروه دوم راست نیست. چون خط فکری ندارد. او بازیگر است.قایم موشک بازی میکند. اما در انتهای بازی و تئاتراش، هم خودش میداند و هم مخاطب اش که او«خدمتکار حکومت» است.

دیاگرام حرکت فکری آن مانند گروه اول یک«خط راست»نیست.بل،خطی ست انباشته از زیگزاکها، کمانه ها، خطوط کرمی و...

اگر بخواهیم برای این دسته خط فکری فرض کنیم ، یا همانطور که معروف اند، میتوان گفت،
« نفاقی»اند. و «بسیار سطحی».
بنا برین مخاطب با«دفاعی ها و نفاقی ها» طرف است.
نفاقی ها سمندری هستند. در هر جلدی فرو میروند.
گاه شاه و ایران پرست و مستقل و جدایی خواه میشوند، گاه با نام دیگر تمامیت خواه و چپ و راست و میانه.
گاه ترک اند گاه فارس و کرد و....
دو و چند آتشه اند ، و گاه با ماسک منطق، معتدل ظاهر میشوند.
شغل اینان « جاسوسی و نفاق افکنی» است.
اشکال بزرگ کار اینان«عوام تر از عوام بودن» است.چه دانشگاهی باشند و چه کوچه بازاری. در هر حال و در هر نوشته و سخن شان، سرانجام«دم خروس» بیرون میزند. مخاطب می بیند که او بدون توجه به اسم و رسم و عنوانش « عوام تر از عوام»است.«همچون خود حکومت اسلامی». علی زغم ظاهر ،و اسم و رسم و عنوان اش ،«دایناسوری» ست.و دایناسوری هم میگوید و می نویسد.
این گروه بازیگر خدمتگذار ، گر چه در همه جلد های قابل تصور حلول میکند،و به خیال خود، همه چیز را دور میزند، اما هرگز نمی تواند«دم خروس را در زیر عبا» پنهان کند.
« عوام تر از عوام » بودن دم خروس اوست، که«نفاقی»بودنش را،خود فریبی عیان میکند.
«خدمتکاران حکومت، عوام تر از عوام اند، و خود فریب»،مثل رهبرانشان.

خیال میکنند مثلا چون در هر جلدی حلول می کنند غیر قابل شناخت اند و میتوانند«تلاش دموکراسی خواهی» را متلاشی کنند. مثلا اگر در جلد دموکراسی خواه فرو روند و صد آتشه به حکومت توهین کنند و فحش بدهند و...کسی نمی تواند آنها را بشناسد. یا مثلاً پناهنده و سیاسی و زندانی و... باشند کسی نمی تواند آنان را بشناسد.
این خیالات و بازیها، و پول خرج کردنها ی حکومت و حکومتی ها، در این راه، برای « جاسوسان و نفاق افکنان»، از جیب مردمی که ، در زباله دانها به دنبال غذا میگردند یا از فرط فقر تن فروشی میکنند، جهت دوام چنین نظم و نظامی ، بگذریم از اینکه جنایت است،اما از زاویه دیگر« نادانی زیر خط» است.یعنی«عوام تر از عوام »بودن است. و خود فریبی.

این است که دره عمیقی بین حکومت و جامعه درست شده است.
این جناب خدمتکار خود فریب و سطی اندیش،
شاید بگوید: بدرک که شکاف جامعه و حکومت عمیق تر میشود،من پولم را میگیرم و خوشم.
فردا هم هرکه خرباشد، من پالانش ام.
بلی، این هم نشانه ی دیگری از سطحی اندیشی و خود فریبی و«زیر خط جهالت» بودن است.
خصلت «جهالت زیر خطی» خصوصیت دیرینه ی نظام اسلامی ست.
آیا فردا همه فرزندان شما هم خواهند گفت«بدرک...»؟ آیا همه خویشان شما خواهند گفت؟
نسل و نسلهای بعدی چی؟ تاریخ چه خواهد گفت؟
دختر خلخالی را نمی بینید؟ سخن نسلهای بعد از 57 را نمی شنوید؟
فرزند شما اگر برایت زیاد لطف کند خواهد گفت:«گند زد، گور به گور »
جامعه و زندگی را به لجن کشید.
--
خود فریبی و «جهالت زیرخطی»خصوصیت دیرینه ی نظام اسلامی ست:
سال 56 خانمی محجبه و آقایی ریشو،در نمایشگاه نقاشی،که مسئولش بودند، در توضیح یک تابلو،
با عنوان«لوله کلفت»گفتند:این لوله ی نفته. اولش کلفته، آخرش نازک.نفت را آمریکا میبرد، چیزی نمی ماند!
این تفکر 40 ساله حکومت میکند. دفاعی ها و نفاقی ها.