Skip to main content

جناب آقای عبدالله مهتدی یکی

جناب آقای عبدالله مهتدی یکی
تبریزی

جناب آقای عبدالله مهتدی یکی از کسانی است که سوسیالیسم و کمونیسم را در ایران به لجن کشید! اما چگونه؟

پس از انتحار اسلامی و با دیدگاه ها و راه و روش های صد درصد نادرست حزب توده و فدائیان اکثریتی کمونیسم در ایران کوبنده ترین آسیب ها را دید! و پس از آن که رژیم آخوندی سرکوب چپ ها را آغاز کرد و پیکاری ها و راه کارگری ها و فدائیان اقلیتی و حتی توده ای ها و اکثریتی هائی را که می گفتند: "زنده باد خمینی!" دستگیر کرد و به زنجیر کشید و کشت و کوبید و له کرد در سال های نخست دهه شصت گروهی از کمونیست ها به همراه سازمان کومله گرد هم آمدند و حزب کمونیست ایران را برپا کردند و چپ گراهائی که پراکنده بودند به آینده کمونیسم در ایران امیدوار شدند، دبیرکل حزب کمونیست ایران هم در آن زمان عبدالله مهتدی شد! رادیوی حزب کمونیست ایران هم در آن زمان سرودهای کمونیستی از انترناسیونال گرفته تا برپاخیز را .....

..... پخش می کرد و شعارهای آتشین و پر آب و تاب کمونیستی را درباره کارگران و رنجبران و دهقانان سر می داد، از سوی دیگر عبدالله مهتدی که جوانی سی و چند ساله بود نه تنها هیچ دانشی درباره کمونیسم نداشت بلکه پندارهای زهرآگین ناسیونالیستی مغز او را از کار انداخته بودند و چنین کسی که در درونش یک ناسیونالیست راستگرا بود ادای کمونیست ها و سوسیالیست ها و چپ ها را درآورده و برای همگان تئاتر بازی می کرد!

کار به آنجا کشید که چند تن از کمونیست ها پی بردند که راهی که حزب کمونیست ایران با دبیرکلی عبدالله مهتدی می رود راه ناسیونالیسم و پانکردیسم و سرمایه داری است نه راه سوسیالیسم و کمونیسم و انترناسیونالیسم! از این روی کسانی مانند زنده یاد ژوبین رازانی معروف به منصور حکمت از این حزب که برون آن چپ و درون آن راست بود جدا شدند و حزب کمونیست کارگری را برپا کردند که با درگذشت منصور حکمت نیز بسیاری از بهسازی های او نیمه کاره ماندند!

عبدالله مهتدی که یک ناسیونالیست چپ نما بود تا اینجا نیز نایستاد و از حزب کمونیست ایران هم که در سایه پانکردیسم و راست روی های او تفاله ای بیش از آن به جا نمانده بود جدا شد و با یک به راست، راست صد و هشتاد درجه ای حزب کومله کردستان را که یک حزب صد درصد ناسیونالیستی و راستگرا بود برپا کرد و اکنون نیز در آن حزب راستگرا هیتلرنامه هائی را درباره دیوارکشی میان کردها و دیگرانی که کرد نیستند با دستاویزهائی مانند فدرالیسم و حق تعیین سرنوشت و زبان مادری و ..... می گوید و می نویسد! عبدالله مهتدی بارها در مصاحبه های گوناگون آشکارا گفته است که هیچ باوری به کمونیسم ندارد و دست از کمونیسم کشیده است!

اگر چند تن از اکثریتی ها و توده ای ها (و نه همه آنها) با مشت و لگد و سیلی و تازیانه و شکنجه های دیگر ناچار از مصاحبه های فرمایشی شدند و گفتند: "مرگ بر کمونیسم!" جنبش چپ ایران به لجن کشیده نشد چون حتی یک خر نیز می دانست که سخنان آنها زورکی بودند اما با کارها و گفته ها و نوشته های عبدالله مهتدی که بدون زندان و شکنجه و با آزادی صد درصدی گفت: "مرگ بر کمونیسم!" جنبش چپ در ایران و در میان کارگران و رنجبران و دهقانان چنان به لجن کشیده شد و چنان آسیب های کوبنده ای دید که در فهم ناید همی!

اکنون این آقای دبیرکل پیشین حزب کمونیست ایران که با یک به راست، راست صد و هشتاد درجه ای راستگرا و ناسیونالیست و پانکرد از آب در آمده است با پرروئی و بی شرمی می گوید: "اعتصاب عمومی کردستان کاملا موفق از آب در آمد!" البته اعتصابی که به سود راستگراها و ناسیونالیست ها و پانکردها بود نه یک اعتصاب کارگری و چپ!

دوستان گرامی، من بارها گفته ام که چپ در ایران مرده است! و سازمان های سیاسی گوناگونی که خود را چپ گرا و کمونیست و سوسیالیست می نامند مرده های سیاسی هستند! و چپ های بهکیش و کمونیست های بهکیش و سوسیالیست های بهکیش از صفر باید سازمان سیاسی نوینی را که آرمان آن کمونیسم حقیقی و سوسیالیسم حقیقی است برپا کنند وگرنه با سازمان های چپ مرده و از کار افتاده ای که نمونه ای از رهبران آنها کسانی مانند عبدالله مهتدی پانکرد و ناسیونالیست است رسیدن به سوسیالیسم و کمونیسم شدنی نیست!

هم اکنون تا کسی سخن از کمونیسم می گوید شنوندگان بیدرنگ کارکرد و کارنامه حزب توده و اکثریت و کسانی مانند عبدالله مهتدی را نشان می دهند و نا امیدیشان را از کمونیسم و کمونیست ها بر زبان می آورند که حق نیز با آنهاست! آری، چپ در ایران مرده است و اگر کسی باورمند به کمونیسم است باید از صفر آغاز به بازسازی کمونیسم در ایران کند!