Skip to main content

اعترافات ارزنده آقای تبریزی

اعترافات ارزنده آقای تبریزی
Anonymous

اعترافات ارزنده آقای تبریزی بمنای آنست که زخم دمل چرکین حرفهای نا گفته ترک برداشته بتدریج محتوای آن بیرون میریزد! بقول آقای تبریزی شاید مهتدی ها بهانه است! اما تبریزی جان! ملت آزربایجان از وقتها پیش منتظر این اعترافات بود، تا ایشان و افرادی مثل وی را که بنا بر تنگناهای پروسه سیاسی در چنگال چنین تشکیلاتها گرفتار آمده اند را مورد عفو قرار دهد! گر چه دیر به این کار اقدام کرده اما هر چه هست، برای نزدیکی به منافع خلق خود حد اقل نیم گامی برداشته است. به قول معروف جلوی ضرر از هر کجا گرفته شود مفید است. حناب ایشان گرچه در کامنت خود نمونه عبداله مهتدی را مثال آورده، اما به جرئت میتوان گفت که این سرنوشت محتوم، مشمول %99 احزاب و جریانات باصطلاح چپ جغرافیای موسوم به ایران است که تحت لوای چپ و سوسیالیسم، در حقیقت پانفارسیسم نژاد پرست و ناسیونالیسم آریائی را تبلیغ و ترویج میکنند. با

ابزار تاسف کسانی مثل ایشان نیز در این دام گرفتار آمده دنبال آقای "ژوبین رازانی ها"و یا بهتر بگوئیم دنبال آقای "منصور حکمت متوفا" که اصالتا یک ارمنی تبار است، و در باطن با خیال ارمنستان بزرگ، ولی در ظاهر تحت پوشش حزب کمونیست کارگری اقدام به ایجاد چنین تشکیلاتی نمود تا مثل سازمان رجوی مرحوم، جوانان کم تجربه و نا آگاه آزربایجان را که بیش از هفتاد درصد بدنه آنرا تشکیل میدادند، جذب خود نموده، در مقابل مردم آزربایجان قرار دهد که اولین قربانیان آن نیز افرادی مثل خود ایشان هستند که تحت تاثیر همین جریانات بظاهر چپ ضد تورکی قرار گرفته اند.
در واقع این جریانات به ظاهر چپ اپورتونیست از جزب توده گرفته تا اکثریت، بخوبی میدانند که مردم قهرمان آزریایجان برای رهائی از یوغ ظلم و ستم، و در هم شکستن زنجیر استبداد پان ایرانیسم و پانفارسیسم مبارزه میکنند، و در صددند یوغ بردگی و زنجیر استعمار پان ایرانیسم و پانفارسیم را از دست و پای خود بگسلند. سازمانهای به ظاهر چپ پانفارسیسم که از حرکت ملی جنبش مردم آزربایحان به هراس افتاده اند، برای استمرار هژمونی پان فارسیسم و آویختن یوغ بردگی بر گردن ملل تحت ستم ایران، بمانند رژیم اسلامی تهران، تلاش میکنند با زدن انگ پانتورک بر خواست مردم آزربایجان روحیه مردم را در هم بشکنند، اما کار از کار گذشته است، تلاش آنان بیهوده است، اینکار ذره ای بر اراده مردم آزربایجان تاثیر ندارد. چنین جریانات بظاهر چپ پانفارس، در حقیقت مرده ای بیش نیستند. خیلی وقت است که از نظر سیاسی مرده اند. بقول سعدی: "مرده آن است که نامش به نکوئی نبرند!" مردم از ماهیت پانفارسیستی اینان بیزارند! همانطور که جناب تبریزی خود نیز بصراحت میگوید:"دوستان گرامی، من بارها گفته ام که چپ در ایران مرده است! و سازمان های سیاسی گوناگونی که خود را چپ گرا و کمونیست و سوسیالیست می نامند مرده های سیاسی هستند!" پایان نقل قول. حال با توجه به مثالهای فوق و بنا بر دلایل و شواهد روشن و تجربه های شخصی وی در شناخت ماهییت این جریانات، آیا وقت آن فرا نرسیده است آقای تبریزی گرامی به آغوش ملت خود باز گردد..! فردا دیر است!