Skip to main content

تفکر مارکس متوجه « تضاد درونی

تفکر مارکس متوجه « تضاد درونی
آ. ائلیار

تفکر مارکس متوجه « تضاد درونی انسان و بیرونی یا اجتماعی» او بود.
نه مارکس فکر میکرد که انسان از حیوانیت خود خالی ست، و نه نوشته مذکور چنین فکری دارد.
برعکس وقتی میگوید:
اگر نمی توانی«دوشت داشتنِ دیگری»را،
دوست بداری،
«برابری» را دوست بدار.
ضایع مکن دوست داشتن دیگری را.

یعنی به «قانون» اشاره دارد.
و همینطور در کل نوشته به « تربیت» و « خود تربیتی» نظر دارد.

« حیوانیت درونی انسان» در زندگی اجتماعی توسط « قانون، تربیت، و خود تربیتی»
به سوی « همزیستی»، « مستقل اندیشی و مستقل زیستی» ، « ارتباط برابری خواهانه ی متقابل»
« دوستی متقابل» راه گشایی میشود.
موفقیت یا شکست بستگی به چگونگی تلاش خود آدمیان دارد.
اینجا کار فکر تمام است، که میدان « عمل» را میگشاید .
---------
«همزیستی آزادانه» و آگاهانه،
نتیجه ی « مستقل اندیشی، مستقل زیستی»، « هم اندیشی و هم تصمیمی»ست.
بر اساس رعایت قانون برابری و آزادی. و « حق انتخاب آزاد و مستقل».

بدون رعایت قانون « آزادی و برابری و حق انتخاب» ، بدون « شرکت مستقیم مردم در اداره امور خود»
همزیستی متمدنانه انسانها، غیر ممکن است.